3. چند نكته در نقد كتاب
اين كتاب، نخستين اثر مكتوب مؤلّف در باب تفسير است، و به نظر مىرسد كه در آينده، مجلّدات ديگرى از اين اثر انتشار يابد. بدين لحاظ نكاتى براى بهبود شيوه ارائه كتاب در آينده پيشنهاد مىشود:
1. فصول كتاب، به تحليل بيشتر نياز دارد، به خصوص نقد و بررسى آراء كه ارتباط ميان مباحث بايد بهتر روشن شود. همچنين نتيجهگيرى در پايان هر فصل، به انسجام مطلب در ذهن خواننده كمك مىكند.
2. نقل قولهاى طولانى، آنهم نقل متن و ترجمه بطور كامل، - با توجّه به اين كه كتابها در دسترس همگان قرار دارد - حجم كتاب را بالا برده و گاهى رشته مطلب را در ذهن خواننده پراكنده مىسازد.
3. فصل پنجم (ذيل آيه الم تر الى ربك كيف مدّ الظلّ) عمدتاً به بحثى فلسفى مىپردازد درباره اين كه اصالت وجود درست است يا ماهيّت يا نظر ديگر؟ بدين ترتيب، قدرى از جنبه تفسيرى فاصله مىگيرد.
4. بهتر آن است كه تجانس فصول از نظر حجم، بيشتر مورد نظر باشد. بحث ذيل آيات يكم و پنجم نسبتاً مفصل (60-70 صفحه)، ذيل آيه سوم، مختصر (10 صفحه)، و ذيل آيات ديگر، ميان اين دو (حدود 30 صفحه) است.
5. در نمايه آيات (ص 287-294) بهتر آن است كه به ترتيب آيات در قرآن باشد، نه ترتيب الفبايى. در اينجا ترتيب الفبايى ملاك قرار گرفته، علاوه بر اين كه در همين وضع فعلى گاهى به يك آيه، چند بار و به عنوان چند مدخل جداگانه در نمايه اشاره شده است.
6. در نمايه روايات (ص 295-298) نيز، بهتر آن است كه نام معصومى كه حديث از او روايت شده، ذكر شود.
7. در فهرست منابع (ص 299-307) الف و لام نبايد مورد نظر باشد. بدين