انديشه تفويض و آراى مفوضه؛ واكاوى يك خلط ناموفّق‏ - صفحه 149

ناصحيح بدانيم.
بر اين اساس علامه مجلسى و وحيد بهبهانى به معناى مطرح شده تفويض پرداخته‏اند و معانى صحيح را از ناصحيح جدا كرده‏اند؛ تقسيم‏بندى اين دو در تفويضى كه مربوط به واگذارى امور به امامان است، شبيه به هم است. ايشان در تقسيم‏بندى معانى تفويض به اين شكل عمل كرده‏اند.

1. تفويض در خلق و رزق‏

به اين معنا كه خداوند، پيامبر و امامان را آفريده و سپس امر خلق عالم و آنچه در آن است را به ايشان سپرده است و ايشان پس از آنكه خود آفريده شدند عالم و آنچه در آن است را خلق كرده‏اند. اين معناى تفويض خود مى‏تواند به دو گونه باشد: اوّل اينكه پيامبر و امامان فاعل حقيقى امر خلق و رزق باشند و با قدرت و اراده شخصى بدون دخالت قدرت و اراده خداوند اين كار را انجام دهند و دوم اينكه فاعل حقيقى خداوند دانسته شود؛ ولى كارها (خلق و رزق و...) مقارن اراده و خواست ايشان صورت گيرد.

بررسى صحت معنا

معناى اوّل، يعنى مستقل بودن حجج الهيه در امر خلق و رزق، مخالف عقل و ضروريات دين است و ادله عقلى و نقلى آن را نفى مى‏كند.
زيرا گذشته از آياتى كه امر خلق و رزق را به خود خداوند نسبت مى‏دهد، در حديثى از امام رضا عليه السلام نقل شده «هركس گمان كند خداوند امر خلق و رزق را به حجّت‏هاى خود واگذار كرده است، قائل به تفويض شده و قائل به تفويض مشرك است.»۱ در حديثى ديگر، حضرت اراده خود را متوقف بر اراده خداوند كرده‏اند كه نتيجه آن سلب استقلال امامان در امر خلق و رزق مى‏باشد.۲
امّا معناى دوم، مانع عقلى ندارد؛ يعنى ممكن است خداوند پس از آنكه خير و

1.عيون اخبار الرضا عليه السلام، ابن‏بابويه ۱/۱۲۴ ح ۱۷

2.الغيبة، طوسى /۱۵۹.

صفحه از 155