استفهام) به معنى «آيا»، كه اين استفهام از نظر ادبى «استفهام اقرارى» ناميده مىشود، و «لستُ» ( = متكلّم وحده ماضى از ليس) به معناى «نيستم». تركيب آن يعنى: «آيا نيستم؟». اين واژه، در استعمال، صورت اسمى يافته و به روزى اطلاق مىشود كه خداوند، فرزندان آدم را با خطاب «ألست» خطاب كرد.
ج) عهد
واژه پژوهان، معانى متفاوتى براى «عهد» گفتهاند، از جمله: نگهداشتن مودّت (منتهى الارب)، پيمان بستن و شرط كردن با كسى، وفاى به وعده (اقرب الموارد) و مراعات چيزى در حالات مختلف.
در مفردات مينويسد:
عهد به معناى مراعات و حفظ چيزى به طور پيدر پى و مستمر است و پيمان را از آن جهت «عهد» گويند كه مراعات آن لازم است.
از امر و توصيه به جهت لزوم حفظ آن نيز به عهد تعبير ميشود.
در اقرب الموارد ميگويد:
عهد فلان... الشىء: يعنى آن را پيدر پى نگهدارى و مراعات كرد.
بررسى دلالت آيه ذرّ
آيه شريفه ذرّ به روشنى دلالت دارد كه خداى متعال، در زمانى خاص فرزندان بنى آدم را از پشت آنان بيرون كشيده است. ذريّه حضرت آدم همه به صورت ذرّهاى كوچك، پس از بهرهمندى از عقل و اختيار، معرفت خدا را به افاضه او دريافت كرده و مورد خطاب مستقيم پروردگار قرار گرفتهاند.
خداوند در برابر اين معرفت بخشى، از آنان اقرار ميخواهد: «ألست بربّكم» - آيا من خداوندگار شما نيستم؟ -و بندگان نيز در برابر اين معرفت روشن و آشكار، اقرار مىكنند: «قالوا بلى».
بديهى است خطاب پروردگار و طلب اقرار، هنگامى صحيح و رواست كه