عالم ذرّ - صفحه 174

جَعَلَ فِيهِمْ مَا إِذَا سَأَلَهُمْ أَجَابُوه.۱
در آنها چيزى قرار داد كه به هنگام سؤال از ايشان پاسخ دهند.

در روايت ديگرى از امام باقر عليه السلام از وعده بهشت به اصحاب يمين و جهنّمى شدن اصحاب شِمال سخن به ميان آمده است. همچنين به اخذ پيمان دربارة رسالت پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و امامت امامان شيعه عليهم السلام تا حضرت مهدى عجل اللَّه تعالى فرجه الشريف تصريح شده است. ۲
شيخ طوسى در امالى خود ضمن حديثى، به سخن عمر به هنگام استلام حجر اشاره دارد كه گفت: تو را مى‏بوسم، در حالى كه مى‏دانم تو سنگى هستى كه نه ضرر مى‏رسانى و نه نفعى دارى... امير المؤمنين عليه السلام به وى فرمودند: به خدا سوگند او هم ضرر ميزند و هم نفع ميرساند. سپس با استشهاد به آيه ذرّ فرمودند:
چون خداوند آدم را آفريد پشتش را مسح كرد و ذريّه او به شكل ذرّ از صلبش خارج شدند. خداوند عقل را ملازم آنان ساخت و به آنها معرفت بخشيد و اقرار خواست كه او پروردگار است و آنان بنده. آنان به ربوبيّت او اقرار كردند و بر بندگى خويش شهادت دادند. امّا از آنجا كه خداوند مى‏دانست مردم درباره اين اقرار درجات گوناگونى دارند، نام بندگانش را در پوستى نوشت و آن را در دهان اين سنگ قرار داد. اين سنگ در آن زمان دو چشم و دو لب و زبان داشت. خداوند فرمود: دهانت را بگشا. او دهان گشود و خداوند، آن پوست را در دهانش نهاد. سپس به او فرمود: «هر كس به طور كامل به عهدش وفا كرد، در روز قيامت به نفع او شهادت بده...» ۳
در روايتى از ابن مسكان از امام صادق عليه السلام آمده است:
درباره [ نحوه معرفت‏بخشى خداوند در] آيه ذرّ پرسيدم كه آيا اين معرفت عيانى بوده است؟ فرمود: بله. پس معرفت تثبيت شد و انسانها موقف را فراموش كردند و به زودى به ياد خواهند آورد. و اگر آن نبود، احدى نميدانست كه خالق و روزى دهندهاش كيست. عدهاى از انسانها در عالم ذر به زبان اقرار كردند، در حالى كه به

1.همان، ح ۱

2.الكافى، ج ۲، ص ۶، ح ۱

3.امالى، ج ۲، ص ۹۰؛ بنگريد: تفسير العياشى، ج ۲، ص ۳۸

صفحه از 178