بايد بيفزاييم كه در علم رجال، ثقه به كسى گفته مىشود كه در نقل احاديث كوچكترين خلاف و انحرافى نداشته باشد؛ ولى اين راوى - حريزبن عثمان - در نقل احاديث نه تنها رعايت امانت نكرده، بلكه دست به خيانت بزرگى زده است. به عنوان نمونه، عناد و خصومت او با شخص اميرالمومنين عليه السلام كار او را به جايى رسانده كه حديث ثابت و صحيح منزلت (علي منّي بمنزلة هارون من موسى...)را به صورتى كاملاً واژگونه نقل مىكرده و به جاى آن به مردم مىگفته است:
شنونده اين حديث اشتباه كرده است؛ حضرت رسول در اين حديث نگفته: ... بمنزلة هارون...، بلكه [ العياذباللَّه] گفته است: بمنزله قارون!
امّا او همچنان در مقام راوى احاديث پيامبر ابقاء شده است و افزون بر اين به مقامى مىرسد كه راوى مهمترين كتب و صحاح پيروان مكتب خلفا مىگردد!
بنابراين، اين راوى امين و مورد اعتماد علاوه بر سبّ حضرت امير عليه السلام چنين رفتارى با حديث منزلت۱ دارد؛ ولى نه سبّ اميرالمومنين عليه السلام و نه تحريف و خيانت بزرگ او در نقل حديث منزلت، هيچ كدام بر ثقه بودن او خدشه وارد نمىكند!
بايد گفت كه حريزبن عثمان، در اين مسئله تنها نبوده و ياران بسيارى دارد كه همانند او سبّ اهل بيت عليهم السلام مىنمودند و در عين حال، كاملاً موثّق شمرد شده و در شمار راويان معتبر صحاح ششگانه اهل سنّت قرار گرفتهاند.
با مراجعه به كتاب «تقريب التهذيب» به وفور، مشاهده مىشود كه در ترجمه افراد كثيرى، كلماتى كه همه به معنى بدگويى و سبّ و توهين است مىآيد: «ينال من عليّ، يقع في عليّ، ينقصّ عليّاً، يشتم عليّاً، يسبّ عليّاً، يلعن و...» امّا بعد از اين كلمات، مشاهده مىشود كه صاحب كتاب، حافظ مطلق، شخصيّت ممتاز و صدر علماى عامّه، يعنى ابنحجر عسقلانى، در ترجمه چنين افرادى مىنويسد: «فلانٌ ناصبيّ
1.حديث منزلتى كه در صحيح بخارى، صحيح مسلم و ساير كتب معتبر اهل سنّت آمده و صاحب استيعاب هم در همان كتابش در شرح حال اميرالمومنين عليه السلام مىنويسد: «حديث منزلت از صحيحترين و ثابتترين احاديث مىباشد.»