به نفع خليفه اوّل نقل مىكنند، ابنحجر مىنويسد: «اين حديث به سند صحيح! نقل شده است.» ۱
به گفته علامه امينى: «قالوا في كتاب اللَّه ماسوّلت لهم الميول و الشهوات.» و بايد افزود: «قالوا في كتاب اللَّه و في تخريب الأحاديث و في توثيق الرواة و تضعيفهم ما سوّلت لهم الميول و الشهوات.» ۲
بررسى جرح و تعديلهاى ابنكثير
حافظ ابنكثير دمشقى در كتاب البدايه و النهايه «أوّل من أسلم» بودن اميرالمومنين عليه السلام را - كه بزرگان عامّه در موارد متعدّدى آن را نقل و در مواردى هم به صحّت سند آن حكم نمودهاند - انكار كرده و نوشته است: «لايصحّ منها شيء» ۳. ازجمله تصحيحكنندگان اين مطلب، حاكم نيشابورى در مستدرك على الصحيحين و ذهبى در ذيل مستدرك ۴ و صاحب استيعاباند. وى در كتابش چند حديث از جمله «أوّل أصحابي إسلاماً و أكثرهم علماً و أعظمهم حلماً»، و حديث: «من كنت مولاه فعليّ مولاه»، و حديث: «لأعطينّ الراية غداً رجلاً يحبّ اللَّه و رسوله و يحبّه اللَّه و رسوله» را آورده و مىافزايد: هذه كلها آثار ثابتة ۵ و هيثمى در مجمع الزوائد مىنويسد: «رواه الطبرانيّ و رجاله ثقات.» و به جهت فوق تواتر بودن نيازى به تصحيح هم ندارد.
همچنين او درباره حديث مؤاخاه - كه يكى ديگر از روايات مسلّم و داراى اسنادى فوق تواتر است ۶ - بدون رعايت معيارهاى علمى و حتّى دينى مىنويسد: «أسانيدها كلّها ضعيفة.» ۷
او درباره حديث طير۸ - كه خود اعتراف دارد كه حافظ ابن مردويه و ديگران در
1.ذهبى، لسان الميزان، ج ۴، ص ۴۹۲ ؛ امينى، ج ۸، ص ۴۶
2.امينى، ج ۸، ص ۴۹
3.ابن كثير، ج ۷، ص ۳۷۰؛ امينى، ج ۳، ص ۲۳۱-۲۱۹
4.مستدرك، ج ۳، ص ۱۳۶
5.استيعاب طبع شده در حاشيه اصابه، ج ۳، ص ۲۹
6.امينى، ج ۳، ص ۱۱۳-۱۲۴
7.ابنكثير، ج ۷، ص ۳۷۱
8.علامه مير حامد حسين موسوى هندى يك مجلّد از كتاب شريف عبقات الانوار را به اثبات سند ودلالت آن اختصاص داده است.