آلوسى يكى از مفسّران نامدار تسنّن در تفسيرش ذيل آيه شريفه: (فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا في الارض)۱ به خاطر خواندن اشعار كفرآميز، حكم به كفر يزيد نموده است.
سپس صاحب صواعق اضافه مىكند كه سبط ابنجوزى از جدّش ابنجوزى نقل مىكند: مقاتله ابنزياد با حسين عليه السلام خيلى عجيب نيست، بلكه عجيب اين است كه يزيد اين كارها را انجام داده و آل پيامبر را اسير نموده و بر شترهاى بىجهاز حمل نموده است.
اين چند جمله از صواعق نقل شده و اين جملات را نه درباره اثباتِ به اسيرى بردن يا با چوب خيزران زدن يا خواندن اشعار مشتمل بر كفر مىنويسم، زيرا آنها از مسلّمات است و نياز به اين نوشتهها نيست؛ بلكه منظورم اين است كه شخص مسلمان با شناخت اجمالى ابنجوزى، ابنتيميه را بشناسد كه او در چه مرتبهاى از انكار بديهيّات و ضروريّات مىباشد كه مطلبى كه ابنجوزى - با آن همه اصرار كه بر كتمان حقيقت دارد - پذيرفته، ولى ابنتيميه از بيخ و ريشه آن را انكار مىكند. ۲
ابوحاتم، رجالى متقدّم و مشهور عامه درباره عبادبن يعقوب مىگويد: «شيخ ثقه». دارقطنى از علماى عامه دربارهاش مىگويد: «شيعيّ صدوق». ذهبى دربارهاش مىنويسد: «صادق في الحديث». ابنحجر عسقلانى در تقريب التهذيب دربارهاش مىنويسد: «صدوق رافضيّ».
همه اين رجاليون طراز اوّل عامه، عبادبن يعقوب را تصديق نمودهاند، ولى ابنجوزى او را تضعيف نموده است.
تضعيف علىبن هاشم از سوى ابنجوزى هم از عجائب است. علىبن هاشم كسى است كه بخارى در كتاب ادب مفرد و مسلم در صحيحش و ترمذى، نسائى،
1.محمّد صلى اللَّه عليه و آله / ۲۲
2.ابنتيميّه، ص ۳۵۰