كمالات ماورايى و سنّت الاهى‏ - صفحه 43

مى‏گردد، به ناچار، ماورايى بودن آنان را پذيرفته است و آن كس كه ايمان نمى‏آورد، نمى‏تواند ادّعاى پيامبران و توانايى‏هاى ويژه آنان را امرى عادى و فراگير بداند.

معجزات و كرامات انبيا

خداوند در موارد فراوانى، در عرصه‏هايى فراتر از حدّ نبوّت و لزومِ اعجاز، امورى را به انبيا داده يا به دست آنان جارى كرده است كه جاى بسى تأمّل دارد. نياز به معجزه صرفاً در حدّى است كه مردم به الاهى بودن پيامبر الاهى اطمينان كنند. لذا لزومى ندارد كه يك پيامبر پس از ارائه معجزه و اتمام حجّت، معجزه را تكرار كند يا بر تعداد معجزات خويش بيفزايد. امّا در عملكرد برخى از انبيا مى‏بينيم كه آنان حتّى پس از اتمام حجّت، معجزات فراوان و مكرر عرضه كرده‏اند.
پاسداشت خداوند از انبيا و در مواردى مؤمنان نيز ويژه است. خداوند آتش را براى حضرت ابراهيم سرد و بى‏آسيب مى‏گرداند ۱ بنى‏اسرائيل را در كشتن حضرت عيسى، به اشتباه مى‏افكند و او را به سوى خويش بالا مى‏برد ۲ و از وى به نحو ويژه‏اى حمايت مى‏كند. سنخ اين تكريمها نيز در موارد فراوانى، لازمه قطعى نبوّت آنان نبوده و تنها به لطف و فضل خدا باز مى‏گردد. در اينجا مناسب است كه افزون بر دو مورد فوق، به موارد فراوانى از آموزه‏هاى قرآنى در اين خصوص توجّه كنيم:

حضرت موسى عليه السلام‏

موساى كليم به نُه آيه مزين مى‏گردد و در طول دوره نبوّت خويش، فراوان، به بنى‏اسرائيل كرامات و خوارق عادات ارائه مى‏دهد. روشن است كه براى اثبات نبوّت او يك معجزه كافى بود؛ امّا خداوند از همان ابتدا به او نُه معجزه عطا مى‏كند. ۳ اگر قرار باشد كه پيامبران فقط و فقط بشرى مانند ما باشند و خداوند به جز حقيقت نبوّت هيچ امر ماورايى ديگرى را به آنان عطا نكند، چرا براى حضرت موسى يكى از بالاترين انواع وحى را مقدّر مى‏كند و با او سخن

1.انبياء (۲۱) / ۶۹

2.نساء (۴) / ۱۵۷-۱۵۸

3.اسراء (۱۷) / ۱۰۱ ؛ نمل (۲۷) / ۱۲

صفحه از 58