كمالات ماورايى و سنّت الاهى‏ - صفحه 47

زيرا جايگاه اصطلاحى اعجاز، اثبات نبوّت و در حد اثبات نبوّت است. سخن گفتن با پرندگان ۱ چيزى نيست كه براى مردم قابل فهم باشد تا مدّعى راستين و دروغين را تميز دهند و از اين طريق، نبوّت مدّعى پيامبرى اثبات گردد. اين كه سليمان عليه السلام با لشكريان از مسيرى بگذرد، با مورى مواجه گردد، بخندد و بگويد كه اين مور چنين و چنان گفته است، امرى قابل اثبات نيست. امّا خداوند چنين قدرتى را به سليمان مى‏دهد. ۲ پس چگونه است كه گروهى ادّعا مى‏كنند كه خداوند هيچ قدرت ماورايى را به پيامبران و اوليايش نداده است و چنين ادّعاهايى غلو در حق انبيا و اولياست؟! داشتن علوم و قدرتهاى ماورايى نه تنها غلو و زياده‏روى نيست؛ بلكه صريح آموزه‏هاى قرآنى است. گفتنى است كه حتّى مردن سليمان نبى نيز به‏سان ديگر انسانها نيست. او ايستاده مى‏ميرد و بدنش مدّت طولانى سالم و طبيعى مى‏مانَد. ۳ كارگرانش به تصور اينكه او بر كارشان نظارت مى‏كند، پيوسته كار مى‏كنند. اگر نبودند موجودات خردى كه به امر خدا عصايش را خوردند، شايد هيچ‏گاه كسى از مرگش آگاه نمى‏شد. ۴ آيا چنين مردن و حفظ بدنى، امرى طبيعى و عادى است يا خلاف سنن عرفى بشرى است؟

حضرت عيسى عليه السلام‏

شكّى نيست كه داشتن علم به حوادث آينده يكى از بزرگ‏ترين كرامتهاى انسان است و در اين ميان، خبر داشتن از عاقبت به خيرى يكى از مهم‏ترين شاخه‏هاى اين علم است، بدين علّت كه علم به حوادث آينده، علم به مقدّرات دنياست، امّا اطلاع از عاقبت به خيرى، خبر دادن از نجات در عالم آخرت است. خداوند در قرآن دو مورد را - علم به اينكه انسان در آينده چه مى‏كند و چه مى‏اندوزد - به خود اختصاص داده است. ۵ در عين حال، خداوند عيساى پيامبر عليه السلام را از حسن عاقبت خويش آگاه مى‏كند و بر او در عالم آخرت سلام مى‏فرستد. ۶

1.نمل (۲۷) / ۱۵-۱۶

2.نمل (۲۷) / ۱۹

3.قمى، ج ۱، ص ۵۴-۵۵

4.سبأ (۳۴) / ۱۴

5.لقمان (۳۴) / ۳۱

6.مريم (۱۹) / ۳۳

صفحه از 58