4-4) ذوالقرنين
خداوند در قرآن بهصراحت، ذوالقرنين را مخاطب خويش معرّفى مىكند ۱ در حالى كه او نيز پيامبر نبوده است. ۲ خداوند به ذوالقرنين توان مادّى و علمى ويژهاى مىدهد كه به واسطه آن، مىتواند بين مردم و يأجوج و مأجوج سدّى آهنين بكشد و راه عبور آنان را به مدّت بسيار طولانى سدّ كند؛ به طورى كه هيچ گاه نتوانند در آن رخنه كنند. قرآن از توانايى فراگيرى بسيار بيش از آنچه ذكر شد، حكايت دارد؛ چنانكه خداوند مىفرمايد ما از هر چيزى سببى در اختيارش گذارديم.۳ قرآن از زبان ذوالقرنين تصريح مىكند كه اين رحمت پروردگار بر اوست. ۴
4-5) آصفبن برخيا
خداوند به آصف بن برخيا علمى آموخت كه به سبب آن توانست تخت پادشاهى بلقيس - ملكه سبا - را در پلك زدنى حاضر كند. ۵ حتّى امروز نيز با تمامى پيشرفتهايى كه در تكنولوژى حاصل شده است، انجام اين امر ممكن نيست.
خلاصه كلام آنكه اعطاى كمالات ويژه و ماورايى به افراد خاص اعم از انبيا و اوليا يك سنّت الاهى است و خداوند همواره به حكمتهايى كه گاه آن را بيان كرده، گروهى را بر گروهى ديگر برترى داده است.
5. جايگاه ابتلا در اعطاى كمالات
در اينجا ذكر نكتهاى ضرورى به نظر مىرسد. اعطاى تمامى كمالاتى كه پيشتر ذكر شد، مبتنى بر حكمت الاهى است. ترديدى نيست كه لزوماً اعطاى كمالات موجب تقرّب به خدا و سعادت اخروى نيست. چه بسيار كسانى كه در آخرت، اى
1.كهف (۱۸) / ۸۶
2.كلينى، ج ۱، ص ۲۶۹، ح ۴-۵ ؛ مجلسى، ج ۲۶، ص ۷۳، ح ۲۱-۲۴
3.حتّى برخى گفتهاند كه اين اسباب، از سنخ اسباب ملكوتى است نه از سنخ اسباب دنيايى (نك: قزوينى، ج ۲، ص ۱۳-۱۹).
4.كهف (۱۸) / ۸۳-۹۸
5.نمل(۲۷) / ۴۰