سيماى امام على عليه السلام در قصيده عينيّه شاعر اهل سنّت، عبدالباقى العمرى‏ - صفحه 71

كنده و بيرون كشيده است (ريشه كن كرده)؛

و أنتَ ذاك الهزبرُ الأنزعُ البطلُ‏الَّذي بمِخْلَبِه للشَّرك قَد نَزَعا
ايشان در كفر ستيزى، شمشيرى را حاكم نموده كه اگر روزى آن را بر شانه افلاك فرود آورد، فرو مى‏ريخت؛ (هر قدر هم كافر، قدرتمند باشد، ياراى ايستادگى در برابر آن حضرت را ندارد).

حكّمتَ في الكفرِ سيفاً لو هَوَيْتَ بِهِ‏يوماً على كَتَدِ الأفلاكِ لانْخَلَعَا
حتّى غلاف شمشير، شرك را چون مارى كه زبان بيرون آورده، فش‏فش مى‏كند، مى‏بلعد؛ همان‏طور كه وقتى شمشير بر پيكر دشمن فرود مى‏آيد، مكر كفر را مى‏بلعد (شمشير، درغلافش آرام ندارد و براى زدودن كفر، بى‏تاب است. وقتى بيرون كشيده مى‏شود، رهايى مى‏يابد و آماده و با نشاط، انجام وظيفه مى‏كند).

و أنتَ ذُو مِنْصَلٍ صَلَّ يُنَضْنِصُ في‏غِمْدٍ كَلُغْدٍ لَمِكْرِ الكُفْرِ قَدْ بَلَعَا
هنگامى كه على عليه السلام با نوك شمشيرش كافر را به هلاكت مى‏رساند، شب كفر، پاره پاره مى‏شود و به روز مى‏گرايد (با نابودى كفّار، ظلمت گمراهى از بين مى‏رود و روشنايى هدايت رخ مى‏نمايد).

واللَّيلُ لَمّا تسمّي كافراً بشباقُرضابِ بطشِكَ قد غادرتَهُ قَطَعا
او كسى است كه جنازه كفر را تنها و بى ياور به بيابان پرت كرده؛ به همين دليل عقابى بر آن فرود آمده [ آن را مى‏درد].

نَبَذْتَ للشَّركِ شِلْواً بالعَراء لِذاعليهِ نَسْرٌ مِنَ الخِذْلانِ قد وَقَعَا

3. دلاورى و جنگاورى‏

چنان‏كه خواهيم ديد، به نظر عبدالباقى العمرى، على مرتضى عليه السلام خود را وقف نابودى كفر كرد و دوشادوش پيامبر رحمت صلى اللَّه عليه و آله در هدايت مردم به يكتاپرستى، جهاد نمود. او كفر را كه ميان مردم جاهليّت ريشه دوانده بود و باطن آنها را چون

صفحه از 80