سيماى امام على عليه السلام در قصيده عينيّه شاعر اهل سنّت، عبدالباقى العمرى‏ - صفحه 76

7. واقعه عاشورا و حلم امام على عليه السلام‏

اين امام با اين همه فضايل‏] اگر روز عاشورا بر شهداى كربلا، غمگسارى مى‏كرد، به خدا سوگند، جز به پروردگار شكايت نمى‏برد.

لَئِن تَوَجَّعَ في يَوْمِ الطُّفُوفِ لَهُمْ‏فَمَا سِوَى اللَّه وَ اللَّهِ اشْتَكَى الوَجَعَا

8. شاعر و مدح امام على عليه السلام‏

من مديحه‏گوى توام كه نيكو و دلپسند تو را ستوده‏ام و پيوسته در سرودن مديحه دست به نوآورى مى‏زنم و كسى كه براى بدست آوردن بلندى و رفعت، مبتكر شود، ثنايش ابتكارى مى‏شود.

أبا الحسينِ أنا حسّانُ مَدْحِكَ لاأنْفَكُّ أظهِرُ في انشائِه البِدَعَا
و كُلُّ مَنْ راح لِلْعَلياءِ مُبْتَكِراًجاءَ الثّناءُ عَلَى عُلياهُ مُختَرِعَا
تمام حروف براى سرودن اين مديحه تعظيم كرده و سر فرود آورده و هر صدايى براى خواندنِ آن، به خاموشى گراييده است.

مَدْحٌ لَقَدْ خَضَعَتْ كلُّ الحُرُوفِ لَهُ‏و كلُّ صَوْتٍ إلَى إنْشادِهِ خَشَعَا
اين ستايش از ژرفاى دل بيرون آمده و انديشه آن را تراوش نموده (اين مديحه، نتيجه فوران انديشه و احساس است.)

مُسْتَنْبَطٌ مِنْ قَلِيب القَلْبِ يَنْضَحُهُ‏فِكْرٌ و هَلْ تَنْزَحُ الأفكارُ ما نَبَعَا
امّا آيا مى‏شود فضايل بى شمار شخصيّتى چون اميرالمؤمنين عليه السلام را با حروف و واژه‏ها سرود؟ شاعر در پاسخ به اين پرسش مى‏گويد:
پوزش مى‏طلبم؛ چرا كه از عهده ستودن تو برنمى‏آيم و ناتوانم؛ و هر چه از تعيين حدودى براى ستودنت ناتوان شدم، اين ستايش گسترده‏تر شد.

عُذْراً فَقَدْ ضِقْتُ ذَرعاً عَنْ إحاطَتِهِ‏و كلَّما ضِقْتُ عَن تَحْدِيدِهِ اتَّسَعَا

صفحه از 80