براى ضعف نويسندگى به شمار مىرفت و نويسندگان در نوشتارهاى خود به لفّاظى و علم بديع توجّه داشتند و اين امر منجر به ايجاد تكلّفى واضح در اسلوبهاى نوشتار شد. ۱
اوضاع شعر و ادبيّات
در بررسى عوامل مؤثّر در شعر عصر مملوكى - عثمانى، موارد ذيل داراى اهمّيّت است:
1. يكى از عوامل پيشرفت مضامين شعرى، فراغ بال و آسودگى خاطر شاعر است، به گونهاى كه شاعر تنها خود را وقف سرودن شعر نمايد نه مشاغلى ديگر؛ امّا در اين عصر، شاعران به دليل نداشتن آسودگى خاطر، ابتدا به مشاغلى ديگر توجّه داشتند و بعد به شعر روى مىآوردند.
2. انگيزههاى شعرى در گذشته با انگيزههاى شعرى اين دوره تفاوت داشت. در گذشته، شاعر با هدف جلب نظر حاكم، رسيدن به عطاياى او يا ارضاى خود از نظر اجتماعى سياسى شعر مىسرود؛ امّا در اين دوره هيچگونه وجه تشابهى بين شاعر و حاكم وجود نداشت؛ زيرا حاكمان اين دوره تركزبان بودند و از زبان عربى چيزى نمىدانستند.
3. به دليل عوامل ويران كنندهاى چون جنگهاى صليبى، حمله مغول و در پى آن، آتشسوزى، غارت و چپاولگرى، هجرت دانشمندان از زادگاهشان و آوارگى آنها، ثروت غنى ادبى كه در كتابخانههاى عربى انباشته گرديده بود، از بين رفت و به سبب آن، جمود فكرى و عقلى بسيارى در ادب اين دوره رخ داد.
4. به خاطر كمبود بررسيهاى نقدى كه قوام شعر بر آن است، جنبش نقدى در اين دوره خاموش شد. اين امر خود از عمده عوامل مهم در ضعف ادب اين دوره مىباشد.
5. از ديگر علل ركود ادبى اين عصر، مشكل زبانى (ازدواج لغوى) است.