شاعران اين عصر همانند شاعران جاهلى، اسلامى و اموى، زبان را به خوبى نمىدانستند؛ به طورى كه خطاهاى زبانى و نحوى در شعر اين شاعران باعث ضعف شعرى آنها شد. منظور از ازدواج لغوى، تنها به كار بردن لفظهاى غريب و بيگانه نيست، بلكه استعمال الفاظ غيرمفهوم نيز هست؛ به گونهاى كه كاربرد كلمات غير مفهوم در ازدواج لغوى، در شعر اين دوره بسيار ديده مىشود.
6. از ديگر پديدههاى ضعف ادبى، سستى و ركاكت در اسلوب شعرى است؛ بدين معنى كه شاعر در تصرف و كاربرد زبان و شناخت اسرار شعر، عاجز است. ركاكت و سستى اسلوب شعرى به عواملى چون جهل به زبان و گرايش به الفاظ عامّه بازمىگشت كه منجر به ضعف موسيقى شعر مىشد. ۱
تمامى عوامل ذكر شده، دست به دست هم دادند تا ادبيات و شعر اين دوره به سوى سقوط كشيده شود؛ تا جايى كه بسيارى از پژوهشگران، اين دوره را به عصر انحطاط توصيف مىكنند. ۲ اين امر سبب پيدايش تقليد صرف در مضامين شعرى اين دوره شد؛ به طورى كه نوآورى رخت بر بست.
يادآور مىشود كه يكى از مهمترين غرضهاى شعرى مدح است؛ امّا مضامين اين غرض در آثار شاعران عثمانى، تكرارى و متداول و گاهى نيز همراه با سستى و ضعف است. در اين عصر، توجّه شاعر بيشتر به صفات برجسته ممدوح بوده؛ بهطور مثال، اگر ممدوح خود را جنگجو و شجاع مىپنداشته، شاعر او را به شير توصيف مىكرده است.
بايد گفت در عصر عثمانى، مضامين مدحى به پايينترين سطح خود رسيد و اين سقوط و انحطاط در دو امر اساسى متجلّى شده است: 1- شاعر 2- شعر.
1. شاعر: شاعر اين دوره در مدحيّاتش، خود را بسيار ذليل و حقير مىكرده؛ بهطورى كه آبروى خود را مىريخته است؛ امّا شاعران ديگر عصرها در مديحههاى خود پيوسته عزّت نفس را نگاه مىداشته و به صورت اشاره، مقصود خود را