بررسى تحريف ‏ناپذيرى قرآن در آثار شيخ بهاءالدين عاملى‏ - صفحه 91

صدوق با استناد به اين احاديث نوشته است: «آنچه در ثواب قرائت سوره‏هاى قرآن و جواز قرائت دو سوره در هر ركعت از نماز نافله و ثواب ختم تمام قرآن و نيز نهى از قرائت تمام قرآن در يك شب و عدم جواز آن در كمتر از سه روز آمده، دليل بر سلامت قرآن از تحريف است.» ۱

ج) دليل تواتر:

اثبات تحريف ناپذيرى قرآن با دليل تواتر، تلفيقى از دليل روايى و شواهد تاريخ است (كه در واقع، چون اين شواهد، مستند به روايات‏اند مى‏توان آن را بخشى از دليل روايى به شمار آورد). در اين دليل، به اهتمام ويژه مسلمانان از عصر وحى تاكنون، در تمام ابعاد جمع‏آورى، حفظ، ضبط، قرائت و نگارش قرآن و نيز انس بى‏پايان و قداستى كه اين كتاب از همان اوان نزول در ژرفاى جانشان داشته، توجه شده است ۲. بنابر گزارشهاى متعدّد تاريخى، مسلمانان نسبت به كوچك‏ترين تغيير در اين زمينه حساسيّت داشتند از خود واكنش نشان مى‏دادند. اين شواهد موجب تواتر اجزاى قرآن خواهد بود و هر نوع ترديدى را درباره تغيير در قرآن، پايان مى‏دهد. مرحوم شيخ بهايى در اين‏باره چنين مى‏آورد:
القرآن متواتر، لتوفُّر الدواعي على نَقلِه... و السبع متواترة إن كانت جوهريّة ك «ملك» و «مالك»، أمّا الأدائيّة كالمدّ و الإمالة فلا، و لا عمل بالشواذّ. ۳
قرآن به دليل انگيزه نقل فراوانى كه دارد متواتر است... و اگر اختلاف مربوط به حروف كلمات باشد، مانند «ملك» و «مالك»، تحت قرائات هفت‏گانه و متواترند [ و بدون اشكال است‏]؛ ولى اگر اختلاف در نحوه اداى كلمه باشد، مانند «مدّ و اماله» متواتر نخواهد بود [ باز هم اشكالى توليد نخواهد شد؛ چه اينكه‏] عمل به قرائات شاذ و خلاف قرائات هفت‏گانه، جايز نيست.
از نمونه‏هاى اهتمام شديد مسلمانان به نقل قرآن و حفظ آن از هر تغيير كه زيرساخت تواتر قرآن به شمار مى‏آيد، مى‏توان به جريان عثمان‏بن عفّان اشاره كرد.

1.صدوق، ص ۸۶

2.نك: ابن‏جزرى، ص ۵-۶

3.بهايى، زبدة الأصول، ص ۸۶

صفحه از 97