هيچ اختلافى ميان فقهاى ما نيست در اينكه هرچه از الفاظ قرآن به تواتر ثابت شده باشد، قرائت آن در نماز جايز است. آنها [ در اين جواز ]ميان مواردى كه اختلاف قرائت از اختلاف صفات ناشى شده، يا به دليل آوردن بعضى از حروف و كلمات است، تفاوتى ننهادهاند؛ مانند «ملك» و «مالك» و نيز اين گفتار خداوند كه مىفرمايد: «تجرى من تحتها الانهار» كه هم با لفظ «مِن» و هم بدون آن قرائت شده است. بنابراين، شخص مكلّف در نماز مخيّر است كه به هر دو شكل قرائت كند [ هم با حرف مِن و هم بدون آن]، چرا كه هر دوى آنها متواتر است.
نكتهاى كه ذكر آن در اينجا خالى از لطف نيست، اين است كه با نفى تواتر قرائات، تواتر كلمات قرآن منتفى نيست. زيرا چه بسا قرائت آيه شرح و تفسير آن باشد. بهطور نمونه، كلينى قرائت امام على عليه السلام از اين آيه را چنين گزارش مىدهد: (وَ إِذا تَوَلَّى سَعَى فِي الأرْضِ لِيُفسِدَ فِيهَا وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ)۱بظلمه و سريرته ۲ اين دو واژه تفسير آيه است كه ستمگرى و نهاد زشت مفسدان را علّت پايمال كردن كشت و نسل مىشناسند. در غير اين صورت، همانگونه كه آية اللَّه خويى مىگويد:
متن كلمات و آيات قرآن حقيقتى است و اختلاف در شكل كلمات و چگونگى اداى آنها، حقيقتى ديگر است؛ چون هر چه كه براى نقل آن انگيزههاى زياد و شديد وجود داشته باشد، به تواتر نقل مىشود و انگيزه مسلمانان براى نقل متن كلمات و آيات قرآن به قدرى شديد بوده كه قابل وصف نيست (چون قرآن اساس دين و معجزه الاهى آنان است). بنابراين اگر قاريان هفتگانه يا دهگانه هم وجود نداشتند، باز قرآن به تواتر ثابت بود و جريان دايمى قداست و صحّت آن نيز به اين منحصر نبود. ۳
بنابراين اختلاف قاريان در اداى كلمات قرآن، موجب خلل به جوهره كلمات و آيات قرآن نيست، و كسى قائل به تلازم بين نقصان سورهها، آيات و كلمات قرآن، با اختلاف در هيئت و چگونگى اداى كلمات قرآن نمىباشد. ادلّه سلامت قرآن از