تحريف نيز هرگونه اختلاف در اداى كلمات قرآن را كه بخواهد به جوهره كلمات سرايت كند و به گونهاى شود كه موجب تغيير معنا و عدم دستيابى به مراد واقعى خدا شود، منتفى مىسازد.
نتيجه
موضوع بحث، تحريفناپذيرى در الفاظ قرآن در آثار شيخ بهايى است. اين معنا شامل تبديل، افزايش يا كاهش در آنها خواهد بود.
سلامت قرآن از تحريف به اين معنا در آثار شيخ بهايى با سه دليل آيات، احاديث و تواتر اجزاى قرآن قابل اثبات است. دليل قرآن مستند به آيه 9 سوره حجر و آيات 41 و 42 سوره فصلّت و دليل روايى مستند به احاديث عرض و روايات ناظر به احكام فقهى و غير فقهى است كه در صورت بروز تحريف در قرآن يا احتمال آن، اين احكام و آثار آنها را دشوارى (بلكه غير ممكن) مىگرداند.
دليل تواتر كه از قول به تواتر قرائات هفتگانه پديد مىآيد، تلفيقى از ادلّه روايى و شواهد تاريخى است و در پى آن، موجب تواتر در تمام اجزاى قرآن مىشود. اين دليل مبتنى بر انگيزههاى راسخ و توانمند مسلمين در نقل، حفظ، نگارش و ... قرآن در تمام اجزاى آن است. اين دليل در بين متقدّمان و متأخّران اماميّه مدّ نظر بوده است. شيخ بهايى بر همين اساس، اختلاف ساير مصاحف را با مصحف موجود بىاعتبار مىداند.