اين حديث را كلينى به دو اسناد روايت كرده است: «يكى از راههايى كه آنها كتاب ۱ را ردّ كردند، از طريق تأييد حروف آن، ولى تغيير حدود آن است؛ بنابراين، آنها قرآن را به درستى نقل كردهاند، امّا توجّه نكردهاند كه به چه دستور داده است. جاهلان به اين امر، خشنودند كه چگونه اين روايت (قرآن) به خاطر آنها سپرده شده، در حالى كه علما به دليل رها كردن توجّهشان بسيار غمگين شدهاند.» ۲.
 ه) در مورد آن دسته از احاديث كه گفته قرآن به شكلى است غير از آنچه در متن قرآن آمده، ۳ بايد دانست كه نه تنها اماميّه راوى اين احاديث بودهاند، بلكه غير اماميّه نيز تعداد زيادى از اين دست احاديث را روايت مىكنند. اين دسته احاديث را مىتوان به گروههاى زير تقسيم كرد:
 يكم) آنچه در متنِ رسيده از قرآن، نيامده است:
 1. آية الرجم (آيه سنگسار)
 2. لاترغبوا عن آبائكم...
                         
                        
                            1.رجوع به ۱۰۱:۲
2.الكافى، جلد ۸، ص ۵۳؛ الوافى، ج ۵، ص ۲۷۴، ج ۱۴، ص ۲۴؛ البحار، ج ۷۸، ص ۳۵۹
3.احاديث ۶۴، ۶۰-۵۸، ۴۷، ۴۵، ۳۲، ۲۷-۲۵، ۲۳، ۸ اين باب از كافى