تعليقات آيت ‏اللَّه جعفرى بر اصول كافى، شش باب از كتاب الحجّة - صفحه 103

نمى‏توان پايه و اساس كشف عقايد امامان درباره عقيده‏شان دانست؛ حتّى اگر آنان چنين استنادى مى‏كردند، شواهد به‏دست آمده از اسناد به تنهايى، كافى نيست و معنايى كه اماميها به متون استناد مى‏دهند، بايد علاوه بر آن مورد توجّه قرار گيرد.
2. براى تفسير اين حديثها، آنها را به چند گروه تقسيم مى‏كنيم. هركدام از اين احاديث داراى بُعد ويژه‏اى است كه بايد توضيح داده شود. در تمام اين طبقه‏بنديها، تنها به اوّلين نمونه‏ها - كه در اين فصل مطرح مى‏شوند - اشاره شده است. در غير اين‏صورت، اين پانوشت به اندازه يك بخش اصلى طولانى مى‏شد. حديثهاى ديگر، در هريك از طبقه‏بنديها ارائه شده و قابل مقايسه با مثالهاى توضيح داده شده مى‏باشد.
الف) نخستين طبقه‏بندى شامل حديثهايى است كه آيه‏اى از قرآن را با ارائه يك معناى ويژه، تفسير مى‏كنند؛ مانند حديث 7 كه «القربى‏» را به امامان تفسير مى‏كند، نه هركسى كه خويشاوند پيامبر است؛ يا حديث 13 كه «امّة» را امامان معنا مى‏كند. ساير نمونه‏ها عبارت‏اند از: شماره‏هاى 15، 22، 23، 28، 44، 57، 68، 69، 70 تا 72، 77 و 81. همچنين اين بخش به متنهايى اختصاص دارد كه نشان‏دهنده وقايع خاصّ‏اند (شأن النزول، يعنى با اينكه آيه داراى معنايى عمومى است، ارتباطى ويژه با يك واقعه خاص يا فرد ويژه دارد. رجوع شود به حديث 69 و 71). همچنين آياتى كه درباره چند واقعه متفاوت بودند، امّا در حقيقت، يك مطلب را نمايان مى‏كردند؛ مانند حديث 73.
ب) دومين طبقه‏بندى شامل مثالهايى از «ذكر المصداق الخفىّ» است كه براى مرجعى دور از ذهن به كار مى‏رود. براى مثال، در حديث شماره يك مى‏خوانيم: «چيزى كه توسّط روح‏القدس بر قلبت نازل شده است.» اين عبارت هم به كتاب وحى شده و هم به ولايت اميرالمؤمنين به عنوان يك حجّت الاهى برمى‏گردد. همچنين، حديث 6 هم در اين طبقه‏بندى قرار مى‏گيرد كه در آن امام عليه السلام توضيح

صفحه از 124