تعليقات آيت ‏اللَّه جعفرى بر اصول كافى، شش باب از كتاب الحجّة - صفحه 113

علاوه متن قرآن، شامل بخشهايى از تفاسيرى بوده كه يا با وحى نازل شده يا از جانب پيامبر نقل مى‏شده است. اين بخشهاى تفسيرى در هنگام تدوين مصحف، ردّ شد.
امّا همان بخشهاى محذوف بخشى از آموزه‏هاى امامان را تشكيل دادند. بنابراين، منظور از «وحى» (تنزيل) در اين فصل، تنزيل گسترده‏ترى بود كه شامل بخشهاى تفسيرىِ وحى شده و نوشته شده توسط اميرالمؤمنين عليه السلام در مصحفش مى‏باشد. شواهد اين مصحف را مى‏توان در حديث 32 يافت كه اشاره دارد به آنچه «در كتاب نوشته شده» كه بايد به يك متن مكتوب ارجاع دهد كه شامل تفاسير ارائه شده است. از آنجا كه پيامبر هيچ متن مكتوبى ندارد، بنابراين، مصحف بايد نسخه مكتوبى از پيامبر باشد كه شامل تفاسير نيز باشد، يعنى مصحف حضرت على.
علاوه بر آن، ما بايد به سخنان غيراماميّه پاسخ دهيم كه مى‏گويند: اماميّه به متون ديگرى غير از قرآن اعتقاد دارند كه متعلّق به حضرت فاطمه عليها السلام مى‏باشد و آن را صحيفه حضرت زهرا و جامعه مى‏نامند.
در پاورقى فصل 40 از كتاب الحجة به‏طور دقيق، ماهيّت اين متون توضيح داده شده و نشان داده شده كه اين دو، اصلاً از قرآن نيستند. مصحف حضرت فاطمه عليها السلام متنى است كه توسّط فرشته (درباره حوادث و اتّفاقات) به حضرتش گفته شده و حضرت على عليه السلام آن را نوشته است. جامعه هم مجموعه‏اى از قوانينى است كه پيامبر حضرت على املاء كرده است.
5. قرائت قرآن و قرائت اهل بيت عليهم السلام . يكى از پرسشهاى مرتبط با متن قرآن، اين است كه از قرآن، قرائتهاى متفاوتى وجود دارد. در اينجا براى پرداختن به قرائتهاى مختلف كه از قرآن وجود دارد و بحث در اعتبار آنها فرصت نيست. به اين بسنده مى‏كنيم كه بگوييم يك قرائت خاص موجود است كه از امامان براى ما به جا مانده و شيعه آن را به عنوان قرائت معتبر مى‏شناسد (اگر سلسله روايى آن معتبر باشد).

صفحه از 124