قرآن بيشتر عناصر تشبيهات و تمثيلات خود را از طبيعت گرفته است. اين خود گوياى جاودانگى قرآن و عموميت آن براى تمامى مردم است. اين گونه مثالها هرگز كهنه نمىشود. لذا قرآن باقى است، تا وقتى طبيعت باقى است.
بدين ترتيب ،در قرآن تشبيهى به چشم نمىخورد كه تنها برخى از افراد از زيبايىهاى آن بهره جويند و ديگران از آن محروم باشند؛ يعنى حتى تشبيهاتى كه صبغه عربى و جغرافيايى دارند نيز براى همه مردم در تمام اعصار و مكانها هستند.
5. نتيجه
تمامى تشبيهات و تمثيلات قرآن؛
5-1- با واقعيّتهاى زندگى انسان درآميخته و با حقايق محسوس و ملموس پيرامون او ارتباط نزديكى دارد.
5-2- از امورى كه شايد به ندرت در زندگى انسان تحقّق يابد يا مختصّ به محيطهاى محدود باشد، خالى است.
5-3- حتّى در آنجا كه فرهنگ زمانه را نشان مىدهند نيز از امورى استفاده شده كه افراد سرزمينها و دورههاى ديگر، به راحتى و بدون نياز به آشنايى با فرهنگ عربى، تك تك آنها را مىفهمند.
5-4- خود قرآن كريم مخاطبين تشبيهات و تمثيلات خود را تمامى مردم، از هر طبقه و گروه دانسته است؛ قرآنى كه شعاع تعاليم خود را چون خورشيدى عالم افروز بر همگان پرتو مىافشاند. ۱