نگاهى به تفسير منهج ‏الصادقين‏ - صفحه 41

در مورد تمايل زواره‏اى به تصوّف نكات ذيل قابل ذكر است:
اوّلاً: تمايل مرحوم زواره‏اى به تصوّف در هيچ جاى ديگر ذكر نشده است و مشخّص نيست مرحوم بهار و نفيسى به استناد چه مطالبى وى را به اين گروه نزديك مى‏دانند.
وى به لحاظ استعداد شگرف و پيشرفت قابل توجّه در معارف اسلامى و كسب مدارج عرفانى مورد سعايت نااهلان قرار گرفته و او را به صوفى‏گرى و گرايش به تصوّف متّهم كرده‏اند.البتّه وى اهل عرفان بوده، ليكن عرفان به معناى توجّه به خدا و انقطاع از غير او و زهد و وارستگى؛ ولى او اهل صوفى‏گرى و مريد بازى و مسائلى از اين قبيل نبوده است و مسلّماً كسى كه در فقه و حديث و مسائل شرعى مرجع عام و خاص است، از تصوّف چندان دلخوشى ندارد. ۱
ثانياً: خود مرحوم بهار در همين كتاب با اشاره به تسلّط گفتمان اهل سنّت در ايران قبل از صفوى مى‏نويسد: «علماى شيعه با تصوّف سروكارى نداشتند.» ۲ نيز ياد آور مى‏شود كه «صوفى گرى در دوره شاه طهماسب (يعنى همان دوره مرحوم زواره‏اى) ديده نمى‏شد.» ۳
وفات مرحوم زواره‏اى در اواسط قرن دهم (حدود 960) بوده است. شگفتا! مردى با اين تأليفات گسترده و خدمات ارزنده علمى و تحصيل در دامن بزرگوارى چون محقّق كركى و تربيت شاگردانى همچون ملا فتح اللَّه كاشانى، در عرصه تاريخ و شرح زندگى بسان شاگرد خود مهجور مانده و اطّلاعات تاريخى بسيار اندكى از او به ما رسيده است.

شاگردان ملا فتح اللَّه‏

از تمام متونى كه در زندگى اين بزرگوار جستجو نمودم، جز يك شاگرد از وى نيافتم: رضى الدين شاه مرتضى. (950- 1009 ق) ۴
وى فقيه، متكلّم، مفسّر و اديب و اصولى و پدر عالم مشهور، ملا محسن فيض

1.۲۹: ص ۳۹

2.۷: ص ۲۵۴

3.۱: ج ۱۴، ص ۷۹

صفحه از 51