13. در اين كتاب، روايات مردود و تواريخ مجعول و اسرائيليّات آمده كه قابل بررسى است؛ همانند اسلام قيصر بعد از درد چشم و شفاى او توسّط نامه‏اى از حضرت على با محتواى بسمله ^۱ كه صحيح به نظر نمى‏رسد؛ چه آنكه اگر قيصر روم آيين خود را تغيير داده بود، در كتب تاريخ معروف و مشهور بود و سبب اشتهار اسلام در حوزه امپراتورى روم مى‏شد.
14. صاحب كتاب لباب الالقاب مى‏نويسد:
گفته شده كه تفسير معروف فارسى او «منهج الصادقين» در هنگام فوت او ناتمام ماند و داماد او آن را به پايان رسانيد. ^۲
در ردّ اين قول موارد ذيل قابل ذكر است:
اوّل: صاحب منهج خود در ابتداى كتاب مى‏نويسد:
و بر پنج مجلّد ترتيب يافت به جهت موافقت آن به عدد آل عبا، اثر تيمّن و تبرّك پذيرفته على احسن التصرف و النظام سمت اختتام يابد. ^۳
دوم: آنكه اگر او خود تفسير را به اتمام نرسانده بود، چگونه وى كتب تلخيص منهج را به فارسى و عربى بازگردانده است؟