تعليقات آيت ‏اللَّه جعفرى بر اصول كافى، يك باب از كتاب الحجّة - صفحه 83

از آنجا كه همسرش دختر ابوبكر بود، پسرانش به شاخه بنى‏تَيْم، يعنى قبيله مادرشان، كشيده شدند. على عليه السلام فرمود: «زبير همواره با اهل بيت بود، تا آن‏گاه كه پسرش، عبداللَّه، بزرگ شد.» ۱
در روز جنگ جمل، حضرت على عليه السلام خطاب به او فرمود: «آيا به ياد دارى زمانى را كه همراه پيامبر خدا بودى و هنگامى را كه من تو را ملاقات كردم، پيامبر خدا به من لبخند زد و من نيز بر ايشان لبخند زدم و تو گفتى: «پسر ابوطالب غرورش را رها نمى‏كند.» پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به تو فرمود: «ساكت شو! اين غرور نيست. تو با او خواهى جنگيد و با او به عدالت رفتار نخواهى كرد.» سپس زبير گفت: «به خدا قسم، چنين است؛ اگر اين را به خاطر داشتم، هرگز به اينجا نمى‏آمدم. قسم به خدا، من هرگز با تو مجدداً به جنگ برنخواهم خاست.» ۲ .
طلحةبن عبيداللَّه‏بن عثمان تيمى (656/36 هجرى - 595/28 قبل از هجرت) از قبيله ابوبكر بود و يكى از چهار همسرش، امّ كلثوم، دختر ابوبكر بود. در روز سقيفه، او با زبير و اميرالمؤمنين بود، امّا بعدها از اميرالمؤمنين جدا شد. در روز جنگ جمل، اميرالمؤمنين عليه السلام او را نيز مخاطب قرار داد و گفت: «تو را به خدا سوگند مى‏دهم، آيا نشنيدى كه پيامبر خدا فرمود: «هر كسى كه من سرور و مولاى اويم، پس بايد على را نيز به عنوان مولاى خويش برگزيند و دشمن كسانى باشد كه با او به دشمنى برمى‏خيزند.» طلحه گفت: «بله، شاهد بوده‏ام.» سپس حضرت على عليه السلام فرمودند: «پس چرا با من به جنگ برخاستى؟» او گفت: «فراموش كرده بودم.» ۳
مروان‏بن حكم - كه در رديف طلحه بود - ديد كه طلحه صحنه جنگ را ترك مى‏كند. از آنجا كه او و تمامى بنى اميّه، طلحه و زبيررا قاتلان عثمان مى‏دانستند،

1.الاستيعاب، ج ۳، ص ۹۰۶۰؛ اسد الغابة، ج ۳، ص ۲۴۳؛ ابن ابى‏الحديد، ج ۲، ص ۱۶۷، ج ۶، ص ۱۱ و غيره‏

2.الطبرى، ج ۱، ص ۳۱۷۶، ۳۱۸۵؛ ابن الاثير، ج ۳، ص ۲۴۹؛ الاستيعاب، ج ۲، ص ۵۱۵؛ اسد الغابة، ج ۲، ص ۲۵۲؛ الاصابة، ج ۲، ص ۵۵۷

3.مستدرك حاكم، ج ۳، ص ۳۷۱؛ المسعودى، ج ۴، ص ۳۲۱؛ مجمع الزوايد، ج ۹، ص ۱۰۷ و غيره‏

صفحه از 91