تعليقات آيت ‏اللَّه جعفرى بر اصول كافى، يك باب از كتاب الحجّة - صفحه 84

تيرى به سمت طلحه پرتاب كرد و او را زخمى نمود. او به ابان، پسر عثمان، گفت: «من تو را از قاتلين پدرت جدا كردم.» طلحه به مخروبه‏اى در بصره برده شد و همانجا درگذشت. ۱ .
* ص 536 - همان باب، ح 2، ذيل «مالك ثكلتك أمّك»:
اين كلمه دشنام نيست؛ بلكه [ كلمه و جمله‏] بيان احساس و برخورد خشن است.
* ص 538 - همان باب، ح 3، ذيل «شرطة الخميس»:
گروهى از همراهان اميرالمؤمنين كه هم قسم شده بودند تا همراه با او تا سرحدّ مرگ بجنگند و تا آن‏گاه كه پيروزى حاصل شود، دست از جنگ نكشند. اين گروه كه شامل 5 يا 6 هزار نفر مى‏شد، بعد از جنگ نهروان شكل گرفت. يكى از فرماندهان آنان، قيس‏بن سعدبن عباده انصارى بود. آنها بعد از شهادت اميرالمؤمنين عليه السلام و قرارداد متاركه جنگ توسّط امام حسن عليه السلام - كه درود بر او و پدرش باد - متفرّق شدند. ۲
* ص 539 - همان باب، ح 3، ذيل «المارماهي و الزمار»:
رجوع شود به حديث شماره 924 (همين باب، حديث 6).
* ص 539 - همان باب و حديث، ذيل «حلقوا اللّحى و فتلوا الشوارب فمسخوا»:
رسم تراشيدن ريش و تاب دادن سبيل، متعلّق به ايرانيان بوده است. شيوه عربها كاملاً متضاد با اين رسم بوده است. آنها ريشهاى بلند مى‏داشتند و سبيل خود را

1.ابن سعد، ج ۳، بخش ۱، ص ۱۵۹؛ استيعاب، ج ۲، ص ۷۶۶؛ اسدالغابة، ج ۳، ص ۸۶-۸۸؛ الاصابة، ج ۳، ص ۵۳۲-۵۳۳؛ ابن الاثير، ج ۳، ص ۲۴۴؛ ابن‏كثير، ج ۷، ص ۲۴۸

2.رجوع شود به: رجال كشّى، ص ۵-۶، ۱۰۳، ۱۱۰؛ الاختصاص، ص ۲۰

صفحه از 91