* ص 548 - همان حديث، ذيل «تَبينُ برأس الجوزاء»:
رأس الجَوزاء يا هَقعَه، نامى است كه در ستارهشناسى عربى نهادهاند بر سه ستارهاى كه شكل سه نقطه بالاى حرف «ش» در صورت عريون )Orion( مىباشد. آنها پنجمين هيئت قمرى را تشكيل مىدهند.
* ص 548 - همان حديث، ذيل «و الباقي وزر و عقوبة»:
[ در قرآن آمده است:] طلاق، دوبار است... اگر شوهر همسرش را نهايتاً طلاق دهد (يعنى براى بار سوم)، ديگر زن براى شوهر حلال نيست، مگر اينكه زن با مرد ديگرى ازدواج كند. اگر شوهر او را طلاق دهد، هيچ اشكالى در رجوع آنها نيست... ۱
معناى اين آيه آشكار است. با اين همه، از خليفه دوم سؤال شد كه آيا گفتن عبارت «من تو را سه بار طلاق دادم» كافى است يا «بايد به صورت سه عبارت جدا در موقعيّتهاى جداگانه باشد»؟ كه او نظر اوّل را پذيرفت. البتّه اين نظر مورد تأييد و قبول فقه اماميّه نيست كه براساس آن، عبارت طلاق بايد در سه موقعيّت مختلف بيان شود. عبداللَّهبن حسن در اين حديث، قضاوتش را براساس فقه غير اماميّه آورده است.
* ص 549 - همان حديث، ذيل «نحن أهل البيت لانمسح»:
نكته متفاوت ديگر ميان فقه اماميّه و غيراماميّه، در باب مسح كفشها بجاى دو پا در وضو مىباشد. فقه اماميّه هرگز اجازه مسح كفشها به جاى پاها را نمىدهد؛ امّا عبداللَّهبن حسن، با بيان اينكه گروه متّقى اين كار را انجام مىدادند، بار ديگر نشان مىدهد كه در اين مورد، پيرو فقه غيراماميّه بوده است.