* ص 549 - همان حديث، ذيل «ما تقول في أكل الجِّرِي»:
به حديث 921 رجوع شود. (حديث سوم از همين باب)
* ص 549 - همان حديث، ذيل «شرب النبيذ»:
يك نوشيدنى تخميرى كه از ميوه گرفته شده باشد (به پايان اين حديث بنگريد).
اين هم يك تفاوت ديگر ميان فقه اماميّه و غير آن (مانند فقه حنفيّه) است.
* ص 550 - همان حديث، ذيل «فضرب بيده على جبهته...»:
اين مرد مدّعى برخوردارى از دانشِ شناختن همه اقوام عرب و شاخههاى منتخب از آن است و خود را به لقب «نسّابه بزرگ» ملقّب كرده است. امام از او راجع به اسمش پرسيد تا او بتواند ادّعاى مبالغهآميز خود را در مورد دانش خود نشان دهد. اين دانش در آن روزگار، نه تنها به ميزان بسيار زيادى براساس فرهنگ روايى - زبانى و افسانهها استوار بود تا براساس اطّلاعات درست و موثّق و علاوه بر آن، بر مبناى هدفى كه سخن برايش گفته شده، قابل نقد مىباشد. زيرا اين علم يك جزء كليدى و مهم در تضادهاى (برخوردهاى) بىشمارى است كه با بحث اصل و نسب سر و كار دارد كه شاخصه جامعه عرب بود. بنابراين، هدف از چنين انتقادهايى كاربرد آنها با نسبشناسى بهطور كل نيست؛ زيرا اين علم كاربردهاى بسيارى دارد كه نيازهاى اجتماعى بسيارى را مىتواند پاسخگو باشد. بنابراين، تفاوت بسيارى وجوددارد بين چنين دانش نسبشناسى كه امام آن را نقد كرده و آن نسبشناسى كه متخصّص نسبشناسى در اسلام باشد، و به نسبشناسى اصل و نسب پيامبر و فرزندان پيامبر بپردازد كه درود خدا بر او و خاندانش باد. براى مثال، به منظور تعيين اينكه كدام شخص حق و وظيفه مرتبط با اين خاندان گرامى را دارد.