شد. (سفينه، ش 22) در اين گفتار، نظريّات پنج تن از دانشمندان قرن چهاردهم در اين زمينه، مورد بررسى قرار مىگيرد.(مجله سفينه)
1. مير حبيب اللَّه خويى (م 1324 ه.ق)
ايشان اقوال مختلفى در معناى معرفت آورده و آخرين معنا را «ادراك دوم بعد از فراموشى» دانسته و نقل كرده است كه گفته شده اين قول مشهورترين قولها در معناى معرفت است. پس از آن مىگويد:
أقول: و على هذا فاستعمال المعرفة في المقام، نظراً إلى سبق إدراك ذاته سبحانه في عالم الذّر، أو عند أخذ الميثاق من العقول المجرّدة. ۱
مىگويم: بر اين اساس، به كارگيرىِ معرفت در اينجا، به پيشينه ادراك ذات خداى سبحانه در عالم ذرّ، يا به هنگام اخذ ميثاق از عقول مجرّده نظر دارد.
ايشان در جاى ديگر به تفصيل، به بحث از عالم ذرّ پرداخته و ابتدا تفسير مشهور را آورده كه مطابق احاديث عالم ذرّ است. وى اين تفسير را به اكثر مفسّران اهل اثر نسبت داده و متذكّر شده است كه محقّقان اين تفسير را به سبب اشكالات متعدّدى ردّ كردهاند. سپس اشكالات سيّد مرتضى را بر آن يادآور شده و نظريه وى را در اينباره مطرح كرده است.
به اعتقاد وى، تفسير مشهور و نظريه سيّد مرتضى، هيچيك با آيه مطابقت كامل ندارد و تصريح مىكند كه مخالفت نظريه سيّد مرتضى با ظاهر آيه، بيشتر از تفسير مشهور است. پس از آن مىگويد:
أمّا إنكار أصل هذه القضيّة والحكم باستحالته بما ذكره من دليل العقل، فلاوجه له. و لايعبأ بالدليل المذكور - قبال الأخبار الكثيرة - تفسير الآية به أيضاً... . ۲