امّا انكار اصل وجود عالم ذرّ و حكم به محال بودنِ آن، به سبب دليل عقلى كه ذكر كرده است، هيچ وجهى ندارد. و آن دليل - در مقابل روايات متواتر كه وجود آن را مىرساند - قابل اعتنا نيست؛ بلكه در روايات فراوانى آيه به عالم ذرّ نيز تفسير شده است.
ايشان روايات عالم ذرّ را متواتر و غير قابل ردّ دانسته و تصريح مىكند كه روايات زيادى نيز آيه را عالم ذرّ تفسير كردهاند. از اين بيان، استفاده مىشود كه هرچند ايشان در ابتداى بحث، تفسير مشهور را با ظاهر آيه در اختلاف مىديد، امّا در نهايت به اين نكته مىرسد كه بر اساس روايات، معناى آيه همان است.
2. ميرزا مهدى اصفهانى (1365ه.ق)
ميرزاى اصفهانى معتقد است كه انسان، از روح و بدن تركيب يافته است. روح و بدن هر دو مادّىاند. علم، عقل، قدرت، حيات و ساير كمالات نورى از ناحيه خداى تعالى به روح و بدن افاضه مىشود. پس روح انسان، عين علم و قدرت و حيات نيست تا مجرّد به معناى اصطلاحى باشد. مادّى بودن روح، بدان معنا نيست كه روح هم مانند بدن با حواسّ ظاهرى قابل درك باشد؛ زيرا مادّى بودن با قابل درك بودن به حواسّ بدنى مساوى نيست.
ايشان تصريح مىكند كه بر اساس روايات، روح پيش از بدن خلق شده و بعد از خلق، بدن به آن تعلّق گرفته است. بدن نيز در عالم ذرّ به صورت ذرّى موجود شده، روح در عالم ذرّ به آن تعلّق گرفته و بعد از تعلّق، از او جدا نشده و همواره با بدن است. انسان مركّب از روح و بدن در اصلاب و ارحام جارى مىشود تا اينكه به صورت نطفه، از صلب آخرين پدر به رحم آخرين مادر وارد مىشود و بعد از چهار ماه، روح العقل و الحياة به او افاضه مىشود و بعد از سپرى كردن دوران جنينى، از رحم به دنيا مىآيد.
انسان در تمام اين مدّت، ميثاقى را كه در عالم ارواح و ذرّ، بر استوار ماندن بر آن،