آيه شريفه به روشنى، صراحت دارد كه خداوند متعال، ذرّيّه همه فرزندان آدم عليه السلام را اخذ كرده است؛ زيرا فرمود: «و يادآور آنگاه را كه خداوندگارت از پشت فرزندان آدم، ذرّيّه آنها را گرفت.» خداوند نفرمود: «از پشت آدم ذرّيّه او را گرفت»، تا توهّم نشود كه اخذ به خصوص اولاد آدم عليه السلام اختصاص دارد...
شبهه اساسى درباره عالم ذرّ - همانطور كه مرحوم شيخ (مفيد) به صراحت گفته - شبهه تناسخ است و اساس آن بر اين توهّم استوار شده كه بدنهاى ذرّى، غير از اين ابدانِ دنيوى هستند؛ زيرا تناسخ عبارت از تعلّق ارواح به بدن ديگر است كه روايات به صراحت، اين احتمال را ردّ مىكند و مىرساند كه اين بدنها عين همان بدنهاى ذرّى هستند. اين روايات، همچنين، دلالت دارد كه انسان پيش از اين در مرتبه ذرّى خلق شده است و روح قديم دارد و با همان روح قديم در صلبها و رحمها جريان پيدا مىكند.
البتّه بدن دنيوى در مرتبهاى صورت مىگيرد كه خداى تعالى مىخواهد او را به دنيا بياورد كه با تغذيه، رشد مىكند. و آنچه تغذيه مىكند و مقدارى كه رشد مىكند، از اصل بدن حقيقى او خارج است. بدن دنيوى از اين ديدگاه با بدن ذرّى تفاوت دارد.
3. سيّد عبدالحسين شرفالدين (م 1377ه.ق)
مرحوم شرفالدين، آيه ذرّ را از قبيل تمثيل گرفته و براى معناى ظاهرى آن واقعيّتى قائل نيست؛ يعنى وجود عالمى به عنوان عالم ذرّ، بيرون كشيدن فرزندان آدم از پشت او و گرفتن عهد و پيمان از آنها را - به صورت واقعى و خارجىِ آن - قبول ندارد.او در معناى آيه مىگويد:
«و» اذكر، يا محمّد! للناس ما قد واثقوا اللَّه عليه بلسان حالهم التكوينيّ من الإيمان و الشهادة له بالربوبيّة؛ و ذلك «إذ أخذ ربك» أي: حيث أخذ ربّك جلّ سلطانه «من بني آدم» أي «من ظهورهم ذرّيّتهم»، فأخرجها من أصلاب آبائهم نطفاً، فجعلها في قرار مكين من أرحام أمّهاتهم. ثمّ جعل