مرورى بر مقاله «ساز و كار خداوند در معرفت بخشى» - صفحه 131

روشن است؛ امّا سؤال ناقد محترم حدّاقل براى بنده روشن نيست كه چرا به عقيده ايشان اگر معرفت فعل اللَّه باشد، تسليم در مقابل آن نيز بايد از حوزه افعال اختيارى بندگان خارج شود؟
ناقد محترم سپس عباراتى را از مقاله «معرفت و هدايت فعل خداست» نقل مى‏كند كه به بيان نقش عقل و پيامبران و اولياى الاهى در معرفت خدا پرداخته است. وى پس از نقل عبارات مى‏نويسد:
در چند سطر اين گونه ناسازگار سخن راندن! از نفى صريح گرفته تا نقش مهم، و از عدم مطلق توان قواى ادراكى براى تحصيل معرفت گرفته، تا نامساوى بودن وجود و عدم انبياء در ايجاد آن! و انگهى با انكار نقش عقل و قواى ادراكى براى حصول معرفت گرفته، تا مخاطب بودن انسان عاقل نه ديگران!
و از انكار مطلق نقش انبياء گرفته تا به كار گرفتن سنّت الاهى جهت منظور نمودن نقش براى تذكّرات و تعاليم آنان، همه حكايت از نارسايىِ مبنايى در نظريه‏پردازى دارد.
افزون بر اين، توضيحى ارائه نشده كه دريافت معرفت توسّط عقل، چگونه است؟ معجزه آسا و قهرى؟ يا به گونه ديگر؟
چنين اظهار نظرى بيانگر شتابزدگى و عدم دقّت ناقد محترم در نقد آراء نويسنده مقالات «معرفت خدا» است كه اعتبار علمى اين نقد را با پرسشهاى جدّى مواجه مى‏سازد. اگر ناقد محترم اين سلسله مقالات را به دقت مطالعه مى‏فرمود، يقيناً پاسخ پرسشهاى خويش را مى‏يافت. نويسنده محترم در نخستين مقاله از سلسله مقالات «معرفت خدا» پس از نقل رواياتى از ابن ابى‏جمهور و مفضّل، در بيان آنها مى‏نويسد:
امام عليه السلام در اين حديث شريف، به خوبى، بيان كرده است كه خدايى كه عقل از رسيدن به او عاجز و ناتوان است، از جهت ديگر، روشن و واضح است كه احدى در او شكّ و شبهه‏اى ندارد... جالب آن است كه امام عليه السلام... عقل را به عنوان مَثَل در مورد معرفت خداوند سبحان بيان مى‏دارد. گويى امام معصوم عليه السلام مى‏خواهد

صفحه از 137