مرورى بر مقاله «ساز و كار خداوند در معرفت بخشى» - صفحه 132

به مخاطب بفهماند: مپنداريد كه همه چيز را بايد به حيطه شناخت عقلى خويش درآوريد و بخواهيد با عقل محدود خود به خداى حقيقى و واقعى راه يابيد؛ زيرا هر چه شما در حدّ عقل خويش بشناسيد، معقول شما خواهد شد نه خالق آن.
... بنابراين، همان سان كه شناخت عقل به وجدان خود عقل صورت مى‏گيرد، معرفت خداوند سبحان هم به وجدان خود او تحقّق مى‏يابد. ۱
و پس از نقل احاديث فطرت عقول بر توحيد مى‏نويسد:
... يعنى خداى تعالى به هنگام خلقت موجودات، آنها را از نور عقل بهره‏مند كرد و با وجود عقل، آنها را به معرفت خويش مفطور ساخت. ۲
و در جاى ديگر با استناد به حديثى از امام رضا عليه السلام مى‏نويسد:
امام رضا عليه السلام در اين حديث شريف، نقش عقل و فطرت را در معرفت خداوند سبحان بيان داشته و تصريح كرده است كه عقد قلبى معرفت خداوند به توسّط عقل صورت مى‏گيرد. و با فطرت، حجّت او بر خلق تمام مى‏شود... اين دلالت دارد كه اگر خداوند سبحان نفس خويش را به انسان معرّفى و او را مفطور به معرفت خويش نمى‏كرد، عقل هم در اين جهت كفايت نمى‏كرد و انسان با نور عقل خويش به معرفت خداى تعالى راه نمى‏يافت و با وجود معرفت فطرى (يعنى تعريف خداوند نفس خويش را به بندگان) است كه عقل انسان را به پيروى از فرمانهاى او موظّف مى‏كند و تسليم، خضوع و خشوع و بندگى در مقابل او را بر انسان لازم و واجب مى‏شمارد. ۳
ايشان با استناد به بيش از هشت دسته از آيات قرآن كريم و شانزده حديث صريح از منابع معتبر شيعى، فطرى بودن معرفت خدا را اثبات كرده است. همچنين با بررسى معناى لغوى لفظ «فطرت» نتيجه مى‏گيرد كه «فطر» به معناى شروع كردن است ۴ و با پيوند دادن معناى لغوى واژه «فطر» با آيه فطرت و استناد به رواياتى كه در تفسير آن نقل مى‏كند، مى‏نويسد:

1.سفينه، شماره ۷، ص ۶۰

2.سفينه، شماره ۱۴، ص ۱۷

3.سفينه، شماره ۱۴، ص ۱۲

4.شماره ۱۳، ص ۱۶ و ۱۷

صفحه از 137