مرورى بر مقاله «ساز و كار خداوند در معرفت بخشى» - صفحه 133

پس آيه شريفه - با توجّه به رواياتى كه در تفسير آن نقل گرديد - به اين معناست كه خداوند سبحان، همه انسانها را به هنگام خلقت‏شان، بر معرفت خويش مفطور كرده است؛ زيرا معناى لغوى فطرت، ابتدا و شروع كردن امر است. بدين رو، فطرت معرفت توحيد و اسلام و معرفت خداى سبحان، از همان هنگام خلقت انسانى آغاز گشته و با حقيقت وجودى انسان آميخته شده است و انسان هيچ گاه از آن بر كنار نبوده است. ۱

ايشان جهت تبيين نقش انبياء در معرفت خدا مى‏نويسد:
بر اساس روايات معتبره، خداوند سبحان به عمد در اين دنيا بندگان را از معرفت خويش غافل ساخته و پرده فراموشى بر آنها انداخته است. اراده الاهى بر اين است تا اين پرده غفلت و فراموشى توسّط پيامبرانش كنار زده شود و خداى تعالى به واسطه انبياء و رسولان بر بندگان ظاهر و هويدا گردد. ۲
و نيز مى‏نويسد:
معرفت فطرى بدين معنا نيست كه همه انسانها با داشتن آن خود به خود، به خدا ايمان آورند؛ بلكه انسان به هنگام تولّد، اصل معرفت را با خلقت خويش به همراه دارد؛ ولى از آن معرفت غافل گرديده، از آن رو [كه‏] خداوند سبحان بر اوفراموشى عارض كرده است... امّا آن گاه كه تعاليم انبياى الاهى و دعوت آنان بر ايشان مى‏رسد، متوجّه او مى‏شوند. ۳
همچنين قسمتى از خطبه اوّل نهج‏البلاغه را نقل مى‏كند كه در آن آمده است:
خداوند از ميان فرزندان آدم، پيامبرانى برگزيد... آن گاه كه اكثر خلق پيمانى را كه با خداى خويش بسته بودند، دگرگون كرده... و از عبادت او بريده بودند. پس خداى تعالى رسولان خويش را در ميان آنان برانگيخت و پيامبران خويش را پشت سر هم، به سوى‏شان فرستاد تا پيمان فطرتش را از آنان بستانند و نعمت فراموش شده‏اش را به يادشان بياورند و با تبليغ، حجّت را بر آنان تمام كنند.
مى‏بينيم كه نويسنده محترم مباحث «فطرى بودن معرفت»، «نقش انبياء و اولياء الاهى در يادآورى معرفت فراموش شده» و «نقش عقل در قبال دريافت معرفت» را

1.سفينه، شماره ۱۳، ص ۲۰

2.سفينه، شماره ۱۳، ص ۲۳

3.سفينه، شماره ۱۳، ص ۳۲

صفحه از 137