مرورى بر مقاله «ساز و كار خداوند در معرفت بخشى» - صفحه 138

تأكيد شده است. همچنين از عبارت، اين حقيقت به دست مى‏آيد كه نور علم و عقل غير از معلومات و معقولات هستند و معلومات و معقولات توسّط آن دو نور اعطايى كشف مى‏شوند؛ بنابراين هرگز از عبارت استفاده نمى‏شود كه معلوم با وجود نور علم نامكشوف است. شايد منشأ اشتباه ناقد آن است كه وى، علم و عالم را يكى مى‏داند؛ در صورتى كه در مبناى نويسنده مقالات، عالم غير از علم است و به نسبت ميزان بهره‏مندى از علم، معلومات براى وى كشف مى‏شود.
عجز قواى ادراكى بشر از شناخت خود خدا نيز مطلبى است كه هم در روايات به آن تصريح شده و هم خود عقل به عجز خود از درك خالقش حكم مى‏كند و اين موضوع در مقالات مورد بحث به روشنى، تبيين شده است.
ناقد محترم با نقل عبارتى از نويسنده كه تفاوت فعل خدا بودن معرفت را در دو حوزه شناخت خداوند و شناخت ساير امور بيان كرده است، مجدّداً سؤالات پيشين خود را به صورت ديگرى، تكرار مى‏كند و مى‏نويسد:
تفاوت فعل خدا در دو موضع بر چه اساس است؟ معناى تفاوت و وجه تمايز چيست؟ چرا اين معرفت استثنايى است؟ آيا از جانب خدا به عنوان فاعل، چنين مانعى وجود دارد يا از جانب انسان به عنوان پذيرنده؟ آيا اين مانع تكوينى است يا قراردادى و اعتبارى؟ چگونه نور عين كشف است و معلوم در تاريكى و در پرده است؟ آيا اين، جمع دو نقيض نيست؟
چنان كه مشاهده مى‏شود ناقد محترم در اينجا هيچ مطلب جديدى ارائه نكرده و به تكرار مطالب پيشين خود پرداخته است. چون پيشتر پاسخ كافى در اين باره ارائه شد، از تكرار آن پرهيز مى‏شود. در مورد نحوه معرفت‏بخشى، نياز يا عدم نياز به كسب استعداد و فراهم‏سازى زمينه تأثير ايمان و كفر و اطاعت و عصيان در اعطاى اين معرفت، مجاز نبودن بشر براى كسب دانش خداشناسى، تأثير نيايش در اعطاى معرفت و واسطه‏تراشى نيز توضيحات گذشته كفايت مى‏كند؛ امّا براى روشن‏تر شدن مسئله، تذكّر به اين نكته ضرورى است كه بر اساس روايات صحيح و

صفحه از 137