اينكه ايمان از چه مقولهاى است؟ آيا از سنخ شناخت و معرفت است يا از سنخ ديگرى؟ بين انديشمندان و محقّقان مباحث سودمند و ظريفى وجود دارد كه نمىتوان با مباحث معرفتى خلط نمود... افزون بر اين، اگر هم ادّعاى نگارنده صحيح باشد، به يك سويه از آنها نظر دارد و نمىتوان منظور روايات را منحصر به مطلوب نگارنده دانست...
بايد دانست كه نويسنده مقالات در مقاله خود با استناد به آيات قرآن و نُه حديث صحيح و صريح از اهل بيت عليهم السلام به روشنىِ تمام، اين مطلب را بررسى و اثبات كرده كه در برخى روايات به ايمان و تصديق و اذعان و اقرار، معرفت اطلاق شده است. اتّفاقاً محل اين بحث همينجاست و عجيب است كه ناقد مىگويد: «نمىتوان [ اين مطلب را] با مباحث معرفتى خلط نمود.»
وى نمىتواند درستى مطلب نويسنده را رد كند، لذا مىگويد: «نمىتوان منظور روايات را منحصر به مطلوب نگارنده دانست.» امّا حتّى اگر منظور روايات منحصر در اين معنا هم نباشد، ناقد محترم پذيرفته است كه معناى مراد نويسنده نيز از روايات استفاده مىشود. همين مقدار براى بحث نويسنده كافى است؛ هر چند لازم است كه ناقد محترم منظور خود را روشنتر بيان كند تا ميزان تسلّط وى بر اين مباحث، آشكار گردد.
والسلام على المهديّ الذي يملأ الارض عدلاً و قسطاً
كما ملئت ظلماً و جوراً