و مخالف آن را كافر مىشمردند، آيا مىتوان آنها را از غاليان شيعه به حساب آورد و گفت گروهى در مقابل آنان بودند كه چنين اعتقادى نداشتند؟
مؤلّف در قسمت ديگرى ۱ به اختلافات بين شيعيان و بين دو گروه اعتدالى و غالى در زمان ائمّه اشاره مىكند و اينكه گاهى اين درگيريها منجر به حملات لفظى متقابل بين دو گروه مىشد. اين مطلب كه بين اصحاب ائمّه و شيعيان، گاهى در بعضى مسائل اعتقادى اختلاف نظر بوده، صحيح است؛ امّا آيا اين اختلاف نظر به گونهاى بوده كه منجر به درگيرى و ايجاد فرقههاى مختلف گردد؟ معمولاً وقتى بين دو نفر از اصحاب درباره مسئلهاى اعتقادى اختلافى پيش مىآمده، به ائمّه رجوع مىكردهاند و امام هم پاسخ آنها را مىدادند. و وقتى هم پاسخ خود را از امام دريافت مىكردهاند، اختلاف در آن مسئله را كنار مىگذاشتند. منابعى كه ايشان به آن استناد كردهاند شامل سه روايت از كتاب كافى است كه آنها را بررسى مىكنيم.
اوّل - استناد در ص 77 پاورقى 5 به كتاب كافى در جلد 8 صفحه 78 است كه فقط به مدرك اشاره شده و متن حديث نيامده است. در متن حديث، مىخوانيم كه يكى از اصحاب امام صادق عليه السلام به نام ميسر مىگويد: خدمت امام رفتم. ايشان از من پرسيدند: كيف أصحابك؟ من گفتم: جعلت فداك لنحن عندهم أشرّ من اليهود و النصارى و المجوس و الذين اشركوا. ... فقال: أمّا واللَّه لا تدخل النار منكم اثنان لا واللَّه واحد. ۲ ايشان به استناد كلمه «أصحابك»، اختلاف راوى را با گروه ديگرى از شيعيان در نظر گرفتهاند. به اين معنى كه گروهى او را از غلات مىدانستهاند؛ بنابراين او را از يهود و نصارى بدتر بهشمار مىآوردهاند. اوّلاً توضيح امام عليه السلام نشان مىدهد كه امام او را تأييد كردهاند. ضمن اينكه در مصادر رجال، اين فرد را توثيق كردهاند و اشارهاى ندارند به اينكه او از غلات بوده است. برداشت صحيحتر از اين روايت، اين است كه «أصحابك» به معناى گروهى است كه اين فرد در كنار آنها مىزيسته است، كه ظاهراً از مخالفان اهل بيت بودهاند. امام نيز او را