گزاره، مىتوان نتيجه گرفت كه همه روايات موجود نقل شده از مفضّل همان روايات غلات است؟
در صفحه 96 پاورقى 1، ايشان به دو روايت از زراره اشاره مىكنند و به يك جمله آن دو روايت استناد مىكنند كه آنقدر جعليّات غلات زياد بود كه دانشمندى مانند زراره مىخواست تمامى منقولات شيعه را آتش بزند. توضيح اينكه روايت اوّل از بحارالانوار به نقل از بصائرالدرجات است. زراره خدمت امام باقر عليه السلام مىرود. آن حضرت از او مىپرسند كه آيا از احاديث شيعه نزد تو چيزى هست؟ زراره در پاسخ مىگويد: «إنّ عندى منها شيئاً كثيراً قد هممت أن أوقد لها ناراً ثم أُحرقها.» امام از او مىپرسند: كدام مطالب است كه تو را به اين فكر انداخته است؟ سپس مىفرمايند: «ما كان علم الملائكة حيث قالت: أتجعل فيها من يفسد فيها ويسفك الدماء؟»۱ در مورد اين حديث بايد گفت: اوّلاً هنگامى كه زراره اين سوال را كرده، ابتداى گرايش او به تشيّع بوده است؛ چرا كه مىدانيم زراره در زمان امام باقر عليه السلام شيعه شد و آن هنگام، دوران جوانى او بوده است.
ثانياً امام در پاسخ به او اشاره به اعتراض ملائكه در جريان خلقت آدم مىكنند. در واقع، غير مستقيم به او مىگويند: تو اين مطالب را درست متوجّه نشدهاى و علم تو كافى نيست و زود قضاوت كردهاى.
متأسّفانه مؤلّف قسمت دوم روايت را نقل نكردهاند. حرف ما اين است كه اگر ايشان اين روايت را از لحاظ سند قبول دارند، بايد تمام آن را نقل كنند؛ وگرنه نمىتوان صرفاً به بخشى از آن استناد كرد.
در همان پاورقى (ص 96 پاورقى 1) ايشان به روايت ديگرى اشاره دارد كه زراره به امام باقر عليه السلام مىگويد: در احاديث شيعه مطالبى عجيبتر از احاديث بنىاسرائيل هست. امام مىپرسند: كدام مطالب؟ سپس مىگويند: «قال لعلّك تريد الغيبة. قلت: نعم. قال: فصدّق بها فإنّها حقّ.»۲ نكته مهم در اين حديث، آن است كه مسئله غيبت و وجود امام غائب براى زراره سنگين بوده است و نمىتوانسته آن
1.بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۲۸۲
2.رجال كشّى، ص ۱۵۷