گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب مكتب در فرآيند تكامل بخش دوم و سوم كتاب‏ - صفحه 149

گزاره، مى‏توان نتيجه گرفت كه همه روايات موجود نقل شده از مفضّل همان روايات غلات است؟
در صفحه 96 پاورقى 1، ايشان به دو روايت از زراره اشاره مى‏كنند و به يك جمله آن دو روايت استناد مى‏كنند كه آن‏قدر جعليّات غلات زياد بود كه دانشمندى مانند زراره مى‏خواست تمامى منقولات شيعه را آتش بزند. توضيح اينكه روايت اوّل از بحارالانوار به نقل از بصائرالدرجات است. زراره خدمت امام باقر عليه السلام مى‏رود. آن حضرت از او مى‏پرسند كه آيا از احاديث شيعه نزد تو چيزى هست؟ زراره در پاسخ مى‏گويد: «إنّ عندى منها شيئاً كثيراً قد هممت أن أوقد لها ناراً ثم أُحرقها.» امام از او مى‏پرسند: كدام مطالب است كه تو را به اين فكر انداخته است؟ سپس مى‏فرمايند: «ما كان علم الملائكة حيث قالت: أتجعل فيها من يفسد فيها ويسفك الدماء؟»۱ در مورد اين حديث بايد گفت: اوّلاً هنگامى كه زراره اين سوال را كرده، ابتداى گرايش او به تشيّع بوده است؛ چرا كه مى‏دانيم زراره در زمان امام باقر عليه السلام شيعه شد و آن هنگام، دوران جوانى او بوده است.
ثانياً امام در پاسخ به او اشاره به اعتراض ملائكه در جريان خلقت آدم مى‏كنند. در واقع، غير مستقيم به او مى‏گويند: تو اين مطالب را درست متوجّه نشده‏اى و علم تو كافى نيست و زود قضاوت كرده‏اى.
متأسّفانه مؤلّف قسمت دوم روايت را نقل نكرده‏اند. حرف ما اين است كه اگر ايشان اين روايت را از لحاظ سند قبول دارند، بايد تمام آن را نقل كنند؛ وگرنه نمى‏توان صرفاً به بخشى از آن استناد كرد.
در همان پاورقى (ص 96 پاورقى 1) ايشان به روايت ديگرى اشاره دارد كه زراره به امام باقر عليه السلام مى‏گويد: در احاديث شيعه مطالبى عجيب‏تر از احاديث بنى‏اسرائيل هست. امام مى‏پرسند: كدام مطالب؟ سپس مى‏گويند: «قال لعلّك تريد الغيبة. قلت: نعم. قال: فصدّق بها فإنّها حقّ.»۲ نكته مهم در اين حديث، آن است كه مسئله غيبت و وجود امام غائب براى زراره سنگين بوده است و نمى‏توانسته آن

1.بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۲۸۲

2.رجال كشّى، ص ۱۵۷

صفحه از 155