گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب مكتب در فرآيند تكامل بخش دوم و سوم كتاب‏ - صفحه 151

مؤلّف به دو حديثِ نقل شده از زراره است، نشان داديم كه آن دو حديث، عكس اين موضوع را نشان مى‏دهد و زراره در بدو امر هدايت خود، متوجّه آن مسائل نبوده است.
مؤلّف محترم در صفحه 97 كتاب مى‏گويند: «مقصّره منحصر به شيعيان معمولى و پيروان خطّ ميانه است.» گفتيم كه اصطلاح شيعه غالى و غيرغالى دقيق نيست و ائمّه عليهم السلام اهل غلوّ را از جريان تشيّع خارج مى‏دانستند. روايت مى‏گويد: «إلينا يرجع الغالي فلا نقبله ، وبنا يلحق المقصّر فنقبله.» راوى دليل آن را مى‏پرسد. امام عليه السلام پاسخ مى‏دهند: «لأنّ الغالي قد اعتاد ترك الصلاة و الزكاة و الصيام و الحجّ، فلايقدر على ترك عادته، و على الرجوع إلى طاعة اللَّه (عزّوجلّ) أبداً، و إنّ المقصّر إذا عرف عمل و أطاع.»۱
از متن روايت، اين برداشت نمى‏شود كه منظور از مقصّر، شيعه غيرغالى است. بلكه جمله آخر نشان مى‏دهد كه منظور از مقصّر كسى است كه در امامت اهل بيت ترديد داشته است. غلات چون اباحه‏گرى مى‏كردند، امام عليه السلام فرموده‏اند: اينها به سبب اين رفتار نمى توانند برگردند؛ امّا مقصّر و كسى كه نسبت به مقامات ما ترديد دارد، هنگامى كه حقّ براى او روشن شود، اطاعت مى‏كند. دليلش اين است كه برخى به سبب رفتارهاى غلات، حاضر نبودند هيچ يك از مقامات و فضائل ائمّه را بپذيرند.
مؤلّف محترم در صفحه 100، توضيح مى‏دهند كه برخى از شرايط امامت، ابتدا در ميان اعتقادات شيعيان نبوده و به تدريج، وارد اعتقادات شيعيان شده است. ايشان به كتاب اوائل المقالات شيخ مفيد استناد مى‏كند. ايشان در همين‏جا به اختلاف مشايخ قم و مكتب بغداد اشاره مى‏كنند و مى‏گويند كه قدرتهاى ما فوق طبيعى و علم غيب آنها مورد قبول متكلّمان شيعه و مشايخ قم نبوده و بسيارى از علماى قم اين امور را از مجعولات غلات مى‏دانسته‏اند.
بايد توضيح داد كه شيخ مفيد در اين كتاب، اوصاف ائمّه را بيان مى‏كند؛ امّا در عين حال، برخى از اين خصوصيّات را شرط ذاتى امامت نمى‏داند؛ بلكه امامت را

1.الأمالى، الشيخ الطوسى، ص ۶۵۰

صفحه از 155