گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب مكتب در فرآيند تكامل بخش دوم و سوم كتاب‏ - صفحه 152

از روى نص مى‏داند. يعنى براى شناخت امام، لزوماً نبايد به دنبال صدور معجزه از او بود. شيخ مفيد در همانجا مى‏گويد: بسيارى از اين خصوصيّات منع عقلى ندارد و امام مى‏تواند واجد اين خصوصيّات باشد و روايات صحيحه‏اى رسيده است كه آنها را تأييد مى‏نمايد. شيخ مفيد در همانجا سه قول مختلف درباره علم ائمّه نقل مى‏كند و اينكه آيا آنها از روى علم غيب حكم مى‏كنند يا از روى ظاهر؟ سپس مى‏گويد: پذيرش هركدام از اين سه قول منع عقلى ندارد و براى هركدام، اخبارى در وجوب تصديق آن رسيده است. ۱
منشأ اين سخن آن است كه براى شيخ مفيد در ميان اقوالى كه نقل شده است هيچ كدام ترجيح نداشته است. در اين ميان، عقيده به اينكه علماى قم اين مطالب را ردّ كرده‏اند چون به آن اعتقادى نداشته‏اند، صحيح نيست. علّت اينكه علماى قم برخى از اين احاديث و اقوال را درباره فضائل ائمّه، كنار گذاشته‏اند، سند آن روايات بوده است. آنها هر حديثى را - چه مطالب آن درست باشد و چه غلط - در صورتى كه در سلسله روات آن فرد غالى وجود داشت، كنار مى‏گذاشتند. همان‏طور كه گفتيم شيخ صدوق به نقل از استاد خود ابن‏وليد احاديثى را كه از افراد متّهم به غلوّ نقل شده، در كتاب «من لا يحضره الفقيه» خود كنار گذاشته و نقل نكرده است؛ در حالى كه خود شيخ صدوق زيارت جامعه كبيره را در همان كتاب نقل مى‏كند كه مضامين آن بسيار بالاتر از برخى از احاديث فضائل ائمّه است. اگر شيخ صدوق و مشايخ قم اعتقادى به علم غيب نداشتند، نيابد اين زيارت را در كتب خودشان نقل مى‏كردند.
نكته ديگر اينكه ممكن است مطالبى به تدريج، مورد قبول و اثبات قرار گيرد. اگر عالمى از علماى متقدّم، فرضاً فردى از اصحاب ائمّه را تضعيف كند، دليلى نيست كه افراد متأخّر او صرفاً از آن نظر پيروى كنند؛ بلكه اتّفاقاً ممكن است كه علماى بعدى به مدارك و شواهدى برسند كه نشان‏دهنده وثاقت آن فرد باشد. مثلاً مؤلّف در صفحه 283 از ابن‏قبّه رازى نقل مى‏كنند كه او به علم غيب قائل نبوده است. او مى‏گويد كه از نظر من، ائمّه عباد صالحى هستند كه عالم به كتاب و سنّت‏اند و لزوماً

1.اوائل المقالات، شيخ مفيد، باب القول فى علم الائمّة

صفحه از 155