گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب مكتب در فرآيند تكامل بخش دوم و سوم كتاب‏ - صفحه 153

نسبت به تمام آنچه به آنان نسبت داده شده آگاه نبوده‏اند. ابن‏قبّه متكلّمى معتزلى بوده و بعدها به تشيّع گرويده است؛ نمى‏توان از او انتظار داشت تمامى مطالب و مسائل اعتقادى را - همان‏گونه كه ما امروز اعتقاد داريم - قائل باشد. همان‏گونه كه عالمى مثل ابن‏عقيل عمّانى قائل به قياس بوده است. همچنين در صورتى كه يك عالم قائل به مطلبى نبود، لزوماً به معناى بطلان آن مطلب نيست. مثلاً بزرگى مثل خواجه نصيرالدين طوسى، اصلاً مسئله بداء را طور ديگرى متوجّه شده و روايات مربوط به بداء را نديده است.
در قسمت پايانى بخش دوم كتاب، مؤلّف قضاوتى درباره احاديث كتاب كافى ارائه مى‏كند و به نقل از برخى از بزرگان، از جمله صاحب كتاب منتقى‏الجمان، مى‏گويد كه احاديث ضعيف زيادى در اين كتاب راه يافته و بيش از نُه هزار حديث آن ضعيف و غير معتبر است. ۱ براى تحليل اين جمله، ابتدا لازم است سخنان علما را درباره كتاب كافى بدانيم و سپس ببينيم كه معناى اين جمله چيست.
همان‏گونه كه مى‏دانيم كتاب كافى را شيخ كلينى به درخواست يكى از دوستان خود در طى بيست سال تدوين كرده است. منبع اصلى اين كتاب، كتابخانه پدر علىّ‏بن ابراهيم قمّى بوده است. پدر او از كوفه به قم مهاجرت مى‏كند و با خود كتب بسيارى از اصحاب ائمّه، به قم مى‏آورد. عمده احاديث كتاب كافى از چهارصد اصل نقل شده و شيخ كلينى بنا به سليقه خود مطالب آن را منظّم و تدوين كرده است. در مقدّمه كتاب، خود كلينى تصريح مى‏كند كه از ميان احاديث بسيار زيادى كه در اختيار داشته، اين احاديث موجود در كتاب را گزينش كرده است. يعنى اين‏گونه نبوده كه هر روايتى از هر كتابى كه به دست او رسيده باشد، نقل كند. خود او مى‏گويد من كوشيده‏ام تا «آثار الصحيحة عن الصادقين عليهم السلام» را گزينش كنم. تمامى صاحبان رجال و تراجم درباره اين كتاب نوشته‏اند كه اين كتاب، اصحّ و اوثق كتب است. نجاشى درباره او مى‏گويد: «و كان أوثق الناس في الحديث و أثبتهم.» برخى از علماى بزرگ مثل محدّث نورى به صحيح بودن كلّ كتاب قائل بوده‏اند. شيخ

1.ص ۱۰۱-۱۰۲

صفحه از 155