توضيح دارد، نقد و بررسى مىكنيم.
در ابتداى اين بخش، صفحه 112، پاورقى 4 مىگويند: منظور از شيعيان اماميّه، هواداران انتقال امامت از پدر به فرزند هستند. استناد ايشان به كتاب شيخ مفيد است. ۱ ما در بخشهاى قبل، بيان كرديم كه ملاك شيعه براى امامت، اعتقاد به نصّ بوده است، نه عامل ديگر. تمامى علماى شيعه از ابتدا تاكنون، در احتجاجات خود بر اين اساس استدلال كردهاند. حجّيّت امامت، ربطى به انتقال امامت از پدر به فرزند ندارد. اينكه در روايات گفته شده كه مثلاً امامت در فرزندان اين امام خواهد بود يا اينكه امامت پس از امام حسين عليه السلام در بين دو برادر جمع نخواهد شد، همه علامات و الگوهايى براى نصّ بودهاند و قصد آنها اين بوده كه بگويند الگوى نصّ بدين صورت ادامه خواهد يافت.
مرحوم شريف مرتضى در كتاب الفصول المختاره، ص 296، به نقل از شيخ مفيد مىگويد: «في معنى نسبة الإماميّة قال شيخ أيّده اللَّه: الإماميّة هم القائلون بوجوب الإمامة و العصمة و وجوب النصّ.» يعنى عصمت و نصّ، دو ويژگى اصلى شناسايى امام است. همانطور كه قبلاً هم اشاره كرديم، ما از لزوم عصمت به لزوم نصّ مىرسيم. بنابراين، به هيچ وجه، مسئله امامت رابطه پدر و فرزندى نيست؛ بلكه مسئله نصّ است كه شيخ مفيد هم به آن تصريح كرده است.
در پاورقى صفحه 113، ايشان درباره منشأ اصطلاح رافضه مطالبى آوردهاند. در اينجا بايد اشاره كنيم كه اين اصطلاح نخستين بار توسط معاويه براى شيعيان به كار رفته است. پس از جنگ جمل، هنگامىكه عدّهاى به همراه مروانبن حكم به معاويه پناه مىبرند، او نامهاى به عمروبن عاص مىنويسد كه در آن، از او دعوت به همكارى مىكند. در اين نامه او مىنويسد: «قد سقط إلينا مروان بن الحكم في رافضة أهل البصرة...» ۲
در صفحه 116 كتاب، پاورقى 2 به گروهى اشاره مىكند كه بعد از دوران امام صادق عليه السلام به غيبت حضرتش قائل شدند و به عنوان ناووسيّه شهرت يافتند.