گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب مكتب در فرآيند تكامل بخش دوم و سوم كتاب‏ - صفحه 156

توضيح دارد، نقد و بررسى مى‏كنيم.
در ابتداى اين بخش، صفحه 112، پاورقى 4 مى‏گويند: منظور از شيعيان اماميّه، هواداران انتقال امامت از پدر به فرزند هستند. استناد ايشان به كتاب شيخ مفيد است. ۱ ما در بخشهاى قبل، بيان كرديم كه ملاك شيعه براى امامت، اعتقاد به نصّ بوده است، نه عامل ديگر. تمامى علماى شيعه از ابتدا تاكنون، در احتجاجات خود بر اين اساس استدلال كرده‏اند. حجّيّت امامت، ربطى به انتقال امامت از پدر به فرزند ندارد. اينكه در روايات گفته شده كه مثلاً امامت در فرزندان اين امام خواهد بود يا اينكه امامت پس از امام حسين عليه السلام در بين دو برادر جمع نخواهد شد، همه علامات و الگوهايى براى نصّ بوده‏اند و قصد آنها اين بوده كه بگويند الگوى نصّ بدين صورت ادامه خواهد يافت.
مرحوم شريف مرتضى در كتاب الفصول المختاره، ص 296، به نقل از شيخ مفيد مى‏گويد: «في معنى نسبة الإماميّة قال شيخ أيّده اللَّه: الإماميّة هم القائلون بوجوب الإمامة و العصمة و وجوب النصّ.» يعنى عصمت و نصّ، دو ويژگى اصلى شناسايى امام است. همان‏طور كه قبلاً هم اشاره كرديم، ما از لزوم عصمت به لزوم نصّ مى‏رسيم. بنابراين، به هيچ وجه، مسئله امامت رابطه پدر و فرزندى نيست؛ بلكه مسئله نصّ است كه شيخ مفيد هم به آن تصريح كرده است.
در پاورقى صفحه 113، ايشان درباره منشأ اصطلاح رافضه مطالبى آورده‏اند. در اينجا بايد اشاره كنيم كه اين اصطلاح نخستين بار توسط معاويه براى شيعيان به كار رفته است. پس از جنگ جمل، هنگامى‏كه عدّه‏اى به همراه مروان‏بن حكم به معاويه پناه مى‏برند، او نامه‏اى به عمروبن عاص مى‏نويسد كه در آن، از او دعوت به همكارى مى‏كند. در اين نامه او مى‏نويسد: «قد سقط إلينا مروان بن الحكم في رافضة أهل البصرة...» ۲
در صفحه 116 كتاب، پاورقى 2 به گروهى اشاره مى‏كند كه بعد از دوران امام صادق عليه السلام به غيبت حضرتش قائل شدند و به عنوان ناووسيّه شهرت يافتند.

1.مجالس مفيد، ج ۲، ص ۸۸

2.وقعة صفّين، ص ۳۴

صفحه از 155