گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب مكتب در فرآيند تكامل بخش دوم و سوم كتاب‏ - صفحه 157

محقّقين و مورّخين نسبت به اصل وجود چنين جريانى ترديد دارند، ضمن اينكه خود مؤلّف هم در صفحه 115 كتاب، اين ترديد را ابراز كرده است. ايشان شمارى از افرادى را نام برده‏اند كه متّهم به اين جريان بوده‏اند كه مهم‏ترين آنان، ابان‏بن عثمان است. سعدبن طريف اسكاف در واقع، تنها كسى است كه متّهم به راه‏اندازى اين جريان است و چندان فرد مهمى نيست. امّا ابان‏بن عثمان بجلى يكى از شش فقيه درجه اوّل اصحاب امام صادق عليه السلام بوده است كه به اصحاب اجماع معروف‏اند. اين فرد به عنوان استاد تاريخ و لغت مطرح بوده و حتّى يعقوبى برخى از روايات خود را از او نقل كرده است. در رجال كشّى درباره او آمده است: «و كان من الناووسيّة.» اين روايت را كشّى از علىّ‏بن حسن‏بن فضّال نقل كرده است. مرحوم شوشترى در پاورقى كتاب كشّى استدلال مى‏كنند كه اين عبارت قطعاً خطاى نسخه‏بردار بوده است. در اينكه در نسخه‏هاى كتاب كشّى، تصحيف و اختلاف زياد است، شكّى نيست؛ چون كشّى در خراسان بوده و پسر او كتاب او را به بغداد آورده است. كتاب او با كتاب نجاشى بسيار متفاوت است؛ چرا كه نجاشى خود در بغداد مى‏زيسته كه مركزيّت علمى داشته است. نجاشى در شرح حال وى اشاره‏اى به ناووسى بودنش نكرده و بعيد است چنين مطلب مهمّى از ديد فرد دقيقى مثل نجاشى دور مانده باشد. ضمن آنكه در شرح حال وى، آمده كه او از امام كاظم عليه السلام روايت كرده است. كسى كه از ناووسيّه باشد، يعنى به امامت امام كاظم عليه السلام اعتقاد نداشته، نمى‏تواند از ايشان روايت كرده باشد. ضمن اينكه شيخ مفيد درباره اصل وجود جريانى به نام ناووسيه تشكيك كرده است: «و لا عرف منهم رجل مشهور بالعلم و لا قرئ لهم الكتاب...» ۱ . اگر ابان‏بن عثمان با چنين سوابقى پيرو اين گروه بود، قطعاً بايد نام او و آثار او در اينجا ذكر مى‏شد. بنابراين ذكر كردن نام او در ميان ناووسيّه با چنين قاطعيّتى، صحيح نيست.
در اين بخش، اشاره‏اى به جريان اسماعيليه مى‏كنند و اينكه عدّه‏اى انتظار داشتند كه پس از امام صادق عليه السلام اسماعيل فرزند بزرگ ايشان امام بعدى باشد؛ امّا

1.الفصول المختارة، ص ۳۰۸

صفحه از 155