بدل سازى در حديث ثقلين‏ - صفحه 20

1) جوزجانى: حديثش ضعيف است.
2) ابوحاتم: حديثش ضعيف است. به شدّت مُنكَر است و منكرات فراوانى را نقل كرده، به افراد مورد اعتماد نسبت داده است. ۱
3) بخارى: منكر الحديث است. ۲
4) ابن‏معين: به چيزى نمى‏ارزد، ثقه نيست و حديثش نوشته نمى‏شود.
5) نسائى: ضعيف و متروك الحديث است.
6) ابن‏عدى: با اين همه احاديثى كه نقل كرده، كسى از او پيروى نكرده است.
7) ترمذى: برخى از اهل علم درباره‏اش سخنها گفته‏اند.
8) احمد حنبل: او را نمى‏شناسم.
9) عقيلى: از هيچ يك از احاديثش نمى‏توان پيروى كرد.
10) ابن‏حبّان: از افراد موثّق چيزهايى نقل مى‏كند كه شباهتى به روايت افراد موثّق ندارد. احتجاج به سخنان او جايز نيست.
11) ابونعيم: متروك است. روايات منكر نقل مى‏كند. ۳
12) ذهبى: ضعيف است ۴ نمى‏توان به سخنانش احتجاج نمود. ۵
ثانياً: در اين حديث، پيشگويى شده كه قرآن و سنت هرگز از يكديگر جدا نخواهند شد؛ در حالى كه به دست متولّيان امر، سنّت پيامبر از قرآن جدا گرديد. در اين زمينه به تفصيل سخن خواهيم گفت.

4. حاكم نيشابورى (م 405)

حاكم نيشابورى، حديث ثقلين را با روايت شاذّ و نادر آن در كتاب «المستدرك على الصّحيحين» به دو طريق نقل كرده است:
1) با سلسله اسنادش از ابن‏عباس از پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله، در نقل قسمتى از خطبه آن حضرت در حجّةالوداع:

1.رازى، ج ۴، ص ۴۱۵

2.بخارى، ج ۴، ص ۲۹۱

3.عسقلانى، ج ۲، ص ۵۴۰

4.ذهبى، ميزان الاعتدال، ج ۲، ص ۳۰۲

5.همو، سير اعلام النّبلاء، ج ۸، ص ۱۸۰

صفحه از 37