پس اگر روايت «كتاب اللَّه و سنّتي» صحيح باشد، نتيجه قطعى آن با جمله صريح و قاطع پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله در همين حديث: «لا يفترقان حتّى يردا عليّ الحوض» تناقض پيدا مىكند.
بخش چهارم: يكى از نتايج مهمّ روايت «كتاب اللَّه و عترتي»
يكى از دلايل قطعى ما بر زنده بودن حضرت ولىعصر ارواحنا فداه در عصر غيبت، همين بخش از حديث ثقلين است؛ زيرا اگر يك روز حجّت خدا در روى زمين نباشد، اين فرمايش پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله خلاف خواهد بود.
اين نكته بسيار مهمّى است كه با استفاده از كلام برخى از بزرگان اهل سنّت نيز مىتوان بدان استدلال كرد. اينك به نقل دو قسمت كوتاه از سخنان دو شخصيّت برجسته اهل تسنّن در اين مورد بسنده مىكنيم:
1. ابنحجر هيثمى، متوفّاى 974 ق. پس از نقل حديث ثقلين و تحليل قسمتهاى آن مىنويسد:
در احاديث وارده پيرامون تمسّك به اهلبيت، اشاره است به اينكه همواره تا قيامت، فردى شايسته تمسّك از اهلبيت وجود خواهد داشت؛ چنان كه قرآن كريم نيز اينگونه است. لذا آن دو (قرآن و اهلبيت) اماناند براى اهل زمين؛ چنانكه به حديثش اشاره خواهيم كرد.
گواه ديگر آن، حديثى است كه قبلاً تقديم شد: «در ميان هر طائفهاى از امّت من افراد عادلى از اهلبيت من خواهند بود كه...»
شايستهترين انسان براى تمسّك كردن در ميان اهلبيت، امام و عالم آنها، علىبن ابىطالب عليه السلام است كه در صفحات پيشين، از دانش بيكران و استنباطهاى دقيقش سخن گفتيم. ۱
2. محمّد عبدالرّؤوف مناوى، متوفّاى 1030ق. در شرح «الجامع الصغير» سيوطى، در شرح حديث ثقلين، به تفصيل سخن گفته كه تنها به بخشهايى از آن اشاره مىكنيم: