جاى خود حقيقت و اعتبار گرفتهاند)، بايد ديد جايگاه مهدويّت در اين منظومه به هم پيوسته چيست؟ و اين موضوع با كدام عناصر اصلى پيوند خورده است؟ چنين نگاهى جامع، پارهاى از نقاط ابهام از موضوع مهدويّت را مىزدايد و آفاق جديدى در اين عرصه پديد مىآورد.
مقدّمه
بحث مهدويّت بين الاديانى، بر محور «موعودگرايى» يا «باور به منجى» متمركز است. ۱ چون تمام نظريهها و انديشهها (حداقل) در حوزه الهيات و درباره هدايت و نجات انسان، بايد با محك قرآن ارزيابى و صحت و سقم آنها شناخته شود، ناگزير بايد نظريه موعودگرايى را به قرآن عرضه كرد. قرآن مىفرمايد: (لا يَأتِيهِ البَاطِلُ مِن بَينِ يَدَيهِ وَ لا مِنْ خَلفِهِ تَنزيلٌ مِنْ حَكيمٍ حَميدٍ)۲«باطل از پيشرو و پشت سر در اين كتاب راه نمىيابد [ اين كتاب] فرود آمده از خداوند حكيم ستوده است.» اين آيه، قرآن را به عنوان معيار تشخيص حق از باطل معرّفى مىكند و سراسر قرآن را حق مىداند كه باطلى در آن راه ندارد. احاديث متواترِ عرضِ انديشهها و روايات بر قرآن نيز بر معيار قرآن تأكيد مىورزند؛ ازجمله، اين حديث كه به روايت مرحوم كلينى، امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
إنّ على كلّ حقٍّ حقيقةً و على كلّ صوابٍ نوراً؛ فما وافق كتاب اللَّه فخذوه و ما خالف كتاب اللَّه فدعوه.
همانا براى هر امر حقّى، حقيقتى و براى هر [ انديشه] درستى، نورى است [ و كتاب خدا همان حقيقت و نور است] پس هر آنچه با كتابت خدا موافق بود، بگيريد و هر آنچه مخالف بود، فرونهيد.۳
مضمون اين حاديث در مصادر سنّى نيز نقل شده است. ۴
1.نك: ميلانى، ج ۲، ص ۲۰۴-۲۴۴
2.فصّلت (۴۱) / ۴۲
3.كلينى، ج ۱، ص ۶۹، ح ۱؛ عياشى، ج ۱، ص ۸، ح ۲ و...
4.هندى، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۹۰۷