فردى از اهل بيت در قرآن بيابيم. در اينباره مىتوان روايات را به دو گروه عمده تقسيم كرد:
يك دسته، روايات پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله است كه چون در مفاد آنها درنگ كنيم، به آموزههاى والا و گسترده و ژرف پى مىبريم. ازجمله:
- اهل بيت در حديث ثقلين: «إنّي تاركٌ فِيكُم الثَّقَلَينَ مَا إنْ تَمَسَّكْتُمُ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا: كِتابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهلَ بَيْتِي و إنَّهُما لَنْ يَفْتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ؛ من در ميان شما دو يادگار گرانبها [ يا ارزشمند] را بر جاى مىنهم كه اگر به آن دو تمسّك كنيد، هرگز به بيراهه نمىرويد؛ كتاب خدا و عترت من از اهل بيتم؛ و آن دو از يكديگر جدا نخواهند شد تا در كنار حوض، نزد من آيند.» اين روايت كه مصادر فراوانى در بين شيعه و سنّى دارد، كلامى ژرف، جامع، پربها و نسخهاى منحصر به فرد براى معرّفى اهل بيت خواهد بود 1
توضيح اينكه اهل بيت نسخه ديگرى از كتاب خدا و مُبيّن قرآناند، تمام انديشههايشان منطبق بر تعاليم كتاب خداست كه هدايتكننده به راه مستقيم مىباشد و غير آن گمراهى است. هرجا قرآن باشد ياانديشه و گرايشى را امضا كند، اهل بيت آنجايند. تبيين اهل بيت از قرآن، با خطا و هوا مشوب نيست، وگرنه تضمينى براى گمراه نشدن با تمسّك به آنان نخواهد بود. آنان همه معارف و معانى قرآن را با تمام مراتبش مىدانند؛ چون اگر بخشى از معارف آن را ندانند، در آن بخش، از قرآن جدا مىشوند؛ حال آنكه پيامبر اكرم اين جدايى را نفى كردهاند. به همينرو، در هيچ خبر يا گزارشى ديده نشده كه آنان در معناى آيهاى كه از ايشان پرسيدهاند، درمانند يا ندانند؛ يا در مقام احتجاج با ديگران، درمانده شوند يا كسى بتواند دليل و برهان آنان را ابطال كند.
- اهل بيت در حديث سفينه كه در آن، پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله فرمود: «ألا إنّ مَثَلَ أهلِ بَيْتي فِيكُم مَثَلُ سَفِينَةُ نُوحٍ مِنْ قَومِهِ مَنْ رَكِبَها نَجى وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرَقَ؛ آگاه باشيد مَثَل
1.نك: لجنة التحقيق، ص ۴۳-۷۳؛ شرفالدين، ص ۳۲۹-۳۳۳؛ تسترى، ج ۹، ص ۳۰۹-۳۷۷