با پرهيز از هرگونه جانبدارى و تنها با اتكاء بر معيارهاى علمى، به بررسى و تحليل اين واقعه تاريخى - حديثى بپردازيم. بر اين اساس و به دليل تفاوت مبانى شيعه و سنّى در ردّ يا قبول حديث، نوشتار حاضر در دو بخش سامان يافته است: در بخش اوّل، ديدگاه اهل سنّت و در بخش دوم، ديدگاه شيعه مورد مطالعه و بررسى قرار مىگيرد.
بنابر قول مشهور، اين اتفاق نادر، دو بار براى اميرالمومنين عليه السلام رخ داده است: يكى در روزگار پيامبر اسلام و ديگرى در دوران خلافت ايشان. آنچه در منابع اهل سنّت گزارش، و پيرامون آن اظهار نظر شده است، تنها واقعه نخست است كه به گونههاى متفاوتى نيز نقل شده است. متن گزارش نخستين ردّ الشمس بدين شرح است:
اسماء بنت عميس روايت كردهاست كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روزى در خانه خود بود و على عليه السلام نيز در خدمت او. در اين هنگام، جبرئيل از جانب خداى سبحانه آمد و با پيامبر به رازگويى پرداخت. [ از آنجا كه هنگام وحى، بر آن حضرت سنگينى عارض مىشد و به ناچار به جايى تكيه مىكرد، در اينجا هم ]وقتى وحى رسيد، زانوى اميرالمؤمنين را بالش قرار داد [ و سر خويش را بر آن نهاد] و سر برنداشت تا خورشيد غروب كرد. اميرالمؤمنينعليه السلام نماز عصر را به همان حال نشسته خواند و به ناچار ركوع و سجده آن را به اشاره برگزار كرد. زمانى كه رسول خدا به حال عادى برگشت، به امير المؤمنينعليه السلام فرمود: آيا نماز عصر را از دست دادى؟ عرض كرد: اى رسول خدا به خاطر شما و آن حالتى كه براى شنيدن وحى به شما دست داده بود، نمىتوانستم [سر شما را بر زمين نهاده و ]ايستاده نماز بخوانم! پيامبر به او فرمود: خدا را بخوان تا خورشيد را برايت بازگرداند و تو نمازت را - همانگونه كه از دست دادهاى - ايستاده بخوانى؛ زيرا تو در حال اطاعت خدا و رسول او بودهاى؛ بدين سبب خداوند دعايت را مستجاب مىكند. اميرالمؤمنينعليه السلام بازگشتن خورشيد را از خداوند