تحليلى پيرامون حديث ردّ الشمس‏ - صفحه 62

حديث ردّ الشمس در منابع اهل سنّت‏

بى‏گمان، نخستين گام در مسير اعتبارسنجى يك حديث، شناخت مصادر و منابعى است كه به گزارش آن پرداخته‏اند. اين امر، با توجّه به قدمت تاريخى مصادر و جايگاه علمى مؤلّفان آنها اثرى شايان در قضاوت نهايى ما درباره حديث خواهد داشت. از اين‏رو، در بررسى حديث رد الشمس در حوزه اهل سنّت شايسته است كه ابتدا به معرّفى مصادر و منابعى بپردازيم كه اين حديث را گزارش كرده‏اند. در اين ميان، برخى از بزرگان اهل سنّت علاوه بر گزارش حديث، با توثيق سند يا تصحيح محتواى حديث، بر ارزش و اعتبار آن نيز مهر تأييد زده‏اند.
1. ابو الحسن عثمان‏بن ابى‏شيبة العبسى الكوفى (م‏239)؛ وى برادر «ابوبكربن ابى‏شيبه» صاحب «المصنف» است و حديث ردّ الشمس را در «سنن» نقل كرده است. اين نخستين گزارشى است كه در منابع اهل سنّت به ثبت رسيده است.
2. أبو جعفر احمدبن صالح الطبرى المصرى (م‏248)؛ ابوجعفر طبرى يكى از پيش‏كسوتان حديث اهل سنّت است كه حتّى بخارى در صحيح خود از او روايت نقل كرده است. ۱ وى حديث ردّ الشمس را به دو طريق، از اسماء بنت عميس گزارش كرده و درباره اعتبار آن نيز گفته است:
لا ينبغي لمن سبيله العلم التخلّف عن حفظ حديث أسماء بنت عميس الّذي روته فى ردّ الشمس لأنّه من علامات النبوّة. ۲
3. محمّدبن الحسين الأزدى (م‏277)؛ وى علاوه بر نقل حديث در كتاب «المناقب»، به صحت آن نيز اعتراف نموده است. ابن‏حجر عسقلانى در اين باره مى‏گويد:
قال ابن‏النديم في تاريخ حلب: قدم [ الأزديّ‏] على سيف الدولة ابن‏حمدان فأهدى له كتابا في مناقب عليّ - رضي اللَّه عنه - وقد وقفت عليه بخطّه و فيه أحاديث منكرة تتضمّن تنقيص عائشة و غيرها و صحّح ردّ الشمس على عليّ... ۳

1.امينى، ج ۳، ص ۱۸۶

2.همان‏

3.عسقلانى، ج ۵، ص ۱۳۹

صفحه از 83