تحليلى پيرامون حديث ردّ الشمس‏ - صفحه 65

رسوله. فسأل اللَّه في ردّها فردّت عليه حتّى صارت في موضعها من السماء وقت العصر، فصلّاها ثم غربت. 1
از بررسى مصادر و منابع ياد شده چنين استفاده مى‏شود كه حديث ردّ الشمس صاحب پيشينه‏اى كهن و قابل قبول است و همين امر موجب حصول اطمينان به صدور اين حديث مى‏گردد. علاوه بر آنكه نقلهاى فراوان و اسناد متعدد حديث در كنار تصريح بزرگانى چون احمدبن صالح طبرى، محمّدبن حسين ازدى و احمدبن محمّد الطحاوى به صحّت، اين معنا را قوّت مى‏بخشد.

مخالفان حديث ردّ الشمس‏

با آنكه بسيارى از بزرگان و محدّثان اهل سنّت، حديث ردّ الشمس را در آثار خود گزارش نموده و حتّى در برخى موارد بر صحّت و اعتبار آن نيز تأكيد ورزيدند، بعضى از عالمان اهل سنّت، كه به تعصّب و عناد با شيعه شهره‏اند - به مخالفت با اين حديث پرداخته و آن را جعلى و ساختگى شمردند.
اين جريان فضيلت‏ستيز، با عبدالرحمن‏بن على‏بن الجوزى (م‏597) در كتاب «الموضوعات» آغاز و پس از او توسط شاگردان و پيروان وى ادامه يافت؛ افرادى چون: تقى‏الدين احمدبن تيميّة (728) در «منهاج السنّة»، محمّدبن ابى‏بكر معروف به ابن‏قيم الجوزيّة (751) در «المنار المنيف»، ابوالفداء اسماعيل‏بن كثير(774) در «البداية و النهاية» و ابن‏حزم اندلسى در «الملل و النحل» از اين گروه‏اند. گفتنى است كه اشكالاتى كه از سوى اين افراد بر حديث ردّ الشمس گرفته شده، در دو محور سند و متن حديث خلاصه مى‏شود كه بيشتر آنها توسط ديگر عالمان اهل سنّت پاسخ داده شده است.

الف) اشكال سندى:

ابن‏جوزى در باب يازدهم الموضوعات، پس از آنكه به نقل حديث ردّ الشمس مى‏پردازد، ضعف سند را دليل بر وضع حديث مى‏شمرد و مى‏گويد:

1.ابن مردويه، ص ۱۴۶

صفحه از 83