طبق مفاد اين حديث، خورشيد تنها براى وصى حضرت موسى «يوشعبن نون» نگه داشته شده است و اين حصرِ روايت با بازگشت خورشيد براى اميرالمومنين منافات دارد.
پاسخ:
در پاسخ اين اشكال، صرف نظر از بررسى سندى حديث، بايد گفت كه مدلول حديث ردّ الشمس با مدلول روايت نبوى كاملاً متفاوت است؛ چراكه بنابر روايت نبوى آنچه اتفاق افتاد «حبس الشمس» بوده است؛ يعنى خورشيد مدتى ديرتر از زمان مغرب، غروب كرد؛ در حالى كه طبق مفاد حديث ردّ الشمس، خورشيد پس از غروب دوباره بازگشت و در واقع «ردّ الشمس» صورت گرفت. اين پاسخ را برخى از بزرگان اهل سنّت همچون ابوجعفر الطحاوى و ابنرشد بيان كردهاند:
و أجاب الطحاويّ في مشكل الآثار و تبعه ابنرشد في مختصره بأنّ حبسها غير ما في الحديث أسماء من ردّها بعد الغروب. ۱
پاسخ ديگر اين است كه حصر موجود در روايت نبوى، بر زمان انبياء سابق حمل شده و شامل دوران پيامبر اسلام نمىشود؛ زيرا طبق گزارش محدّثين اهل سنّت، قضيّه ردّ الشمس براى شخص رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله نيز اتفاق افتاده است؛ چنانكه ابنحجر عسقلانى به نقل از منابعى چون مغازى ابناسحاق، الاوسط طبرانى و الشفاء قاضى عياض اين واقعه را گزارش كرده است:
ما ذكره يونسبن بكير في زياداته في مغازيّ ابن إسحاق أنّ النّبيّ صلى اللَّه عليه و آله لمّا أخبر قريشاً صبيحة الإسراء أنّه رأى العير التي لهم وإنّها تقدم مع شروق الشمس فدعا اللَّه فحبست الشمس حتّى دخلت العير. و هذا منقطع؛ لكن وقع في الأوسط للطبرانيّ من حديث جابر أنّ النبيّ صلى اللَّه عليه و آله أمر الشمس فتأخّرت ساعة من نهار. و إسناده حسن... و أما ما حكى عياض أن الشمس ردّت للنبيّ صلى اللَّه عليه و آله يوم الخندق لمّا شغلوا عن صلاة العصر حتّى غربت الشمس